رمان رسپینا پارت 39 - رمان دونی

 

خیلی اتفاقی با شاهین آشنا شده بودم ، وقتی دبیرستانی بودم گوشی نداشتم و با خانواده اومده بودیم تهران برای عروسی دخترعموم ، موقعی که برای خرید یه سری وسایل با مامانم بیرون بودم گمش کردم و خب ، آشناییتی با آدرسا نداشتم و میشه گفت تو اون سن گم شدم ساعتای ۸ شب بود و یه شهر غریب ، با گوشی شاهین به مامانم زنگ زدم و قرار شد با زن عموم بیان سراغم طبق آدرسی که دادم ، شاهین ، همون کسی بود که گوشی رو داده بود تا تماس بگیرم ، البته اونموقع سرباز بود و موند تا مامانم بیاد و به قولی خطر داره شب تنها بمونم
موقعی که برگشتم شمارشو قایمکی از رو گوشی مامانم برداشتم ، نمیدونم با چه عقلی اینکارو کردم و چرا زده بود به سرم ، نه خیلی خوشتیپ بود نه خوش قیافه ، معمولی بود ، هرچند به مرور زمان تغییر کرد ….
تو خیالات خام خودم بودم و شمارش رو نگه داشته بودم هراز گاهی با تلفن عمومی زنگ میزدم و حرف نمیزدم ، یه جورایی انگار اونم عادت کرده بود بعد زنگ زدن بهش اذیت میکرد و فوت میکرد .
وقتی قبول شدم تهران و مستقر شدم اولین کاری که کردم باهاش یه قرار ملاقات گذاشتم ، وقتی منو دید در کمال تعجب شناخت.
نمیدونم چیشد که با یه گم شدن ساده آشنا شدیم و یاده هم موندیم ، هیچکس همچین چیزیو زیاد قبول نداشت اما واقعیت این بود
اوایلش فقط دوست و رفیق بودیم بخصوص که یکی تو زندگیش بود ، اما به مرور صمیمی تر شدیم ، این صمیمیت زمانی زیاد شد که من دلم خواست با خانوادش آشنا شم و همین اما طفره می‌رفت.
تا اینکه یکبار راضی شد حقیقت رو بگه ،
از ۲ سالگی تو پرورشگاه بوده و هرکس خواست سرپرستی شو بگیره به علت تخس و شیطناتش پشیمون شده ، از اون موقع میره تو خودش تا اینه تو سن ۱۳ سالگی به فرزند خوندگی میگیرنش اما هیچوقت باهاشون راحت نبوده و خیلی زود راهش رو جدا کرده بود و رشته افسری رو انتخاب کرده ، چقدر سر این موضوع ناراحت شده بودم و گریه کرده بودم ، اما هیچکدوم از اینا دلیل نمیشد به راحتی برم خونش بمونم ، تا اینکه بعد ۶ ماه از این ماجرا زمانی که با خانوادم داشتیم آلبوم هارو میدیدیم بابام دوستشو نشون میداد که مهاجرت کردن به خارج و چهره دوست بابام به قدری برام آشنا بود که سعی کردم ماجرا رو بفهمم
تصمیم داشتن به مهاجرت و دیگه پدرم هیچوقت ازشون خبر نداشت تا اینکه خبر میرسه فوت کردن اما هیچکس از بچه خبر نداشته و توی بهزیستی نگهداری شده ، من اونقدر تحت تاثیر رمانا و فیلما قرار گرفته بودم که فکر میکردم شاهین اون پسره ، اما اینطور نبود اما شاهین کمک کرد بلکه پیدا شه اما نشد …
شاهین با کسی که دوسش داشت عقد کرد و شرطش برای ازدواج این بود که منو به عنوان خواهرشوهر قبول کنه ، قرار بود بیام تو این خونه زندگی کنم و کم کم ترسم و بی اعتمادیم از بین رفت و تو خونه موندگار شدم ، حتی یه وقتایی هر روز هفته اینجا بودم ، شاهین ثابت شده بود ، کسی بود که شاید از ده هزار نفر جنس مذکر یک نفر اینطور بود .
شاهین از همه لحاظ خاص بود
روی خودش کار کرده بود ، ورزش برنامه ی همیشگیش بود ، کتاب خوندن ، زندگی سالم ، اخلاق و رفتارش رو ساخته بود ، خیلی کم عصبی میشد صبور بود مهربون بود و دلش بشدت رئوف ، عادت داشت آخر هر ماه بره بهزیستی های مختلف و کمک مالی و مهمتر از همه محبت کنه ، منی که همش پی خوش گذرونی و خواب و تلف کردن زندگیم بودم ، تحت تاثیر قرار گرفتم و سعی کردم سبک زندگیم رو مثل شاهین کنم، زود بیدار میشدم ورزش میکردم ، کتاب میخوندم ، روی عادات بد رفتارای بدم کار میکردم تا بهتر شه
شاهین برام شد یه اسطوره یه بت یه حامی یه تکیه گاه و همیشه همین میموند با اینکه دو ساله نبودش ، دوسال از قولش که میگفت آخرین ماموریتشه و استعفا میده اما نیومد ، این ماموریت چندماهه رسید به سال ….
(مخاطبای عزیزم ، شاهین یه شخصیت خیالی نیست و نبوده ، همچین فردی بوده با همچین شخصیتی و همچین سرگذشتی ، اما توی آخرین ماموریتش شهید شد لطفا برای شادی روحش یه فاتحه بفرستید 🙂🖤)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول

            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان کویر عشق

  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از تجربیاتش استفاده کنه … بالاخره میبینه ولی نه اونطورکه میخواسته

جهت دانلود کلیک کنید
رمان اشرافی شیطون بلا

  دانلود رمان اشرافی شیطون بلا خلاصه : داستان درباره ی دختریه که خیلی شیطونه.اما خانواده ی اشرافی داره.توی خونه باید مثل اشرافیا رفتار کنه.اما بیرون از خونه میشه همون دختر شیطون.سعی میکنه سوتی نده تا عمش متوجه نشه که نمیتونه اشرافی رفتارکنه.همیشه از مهمونیای خانوادگی فرار میکنه.اما توی یکی از مهمونی ها مجبور به شرکت کردن میشه و سوتی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ضماد

    خلاصه رمان:         نبات ملک زاده،دختر ۲۰ساله مهربونی که در روستایی قدیمی بزرگ شده و جز معدود آدم های روستاهست که برای ادامه تحصیل به شهر رفته است. خاقان ،فرزند ارشد مرحوم جهانگیر ایزدی. مردی بسیار جذاب و مغرور و تلخ! خاقان بعد از مرگ برادر و همسربرادرش، مجرم را به زندان انداخته و فرزند

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گرایلی
دانلود رمان گرایلی به صورت pdf کامل از سرو روحی

    خلاصه رمان گرایلی :   کاپیتان دلان گرایلی، دختری خانزاده که ناچار می‌شود بين انتخاب جان برادر و عشق، ارتباط خود را با پاشا مهراز تمام کند. به هر حال پاشا از دلان دست نمی‌کشد و در این بین خاندان گرایلی بخاطر مسئله کهنه‌ نشده‌ی خونبس، دچار تحولی شگرف می‌شود.       به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از هم گسیخته

    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می شه و همه چیز در مسیر جدید و تازه ای

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناشناس
ناشناس
2 سال قبل

رمان رسپینا خیلی خوبه ولی لطفاً هر روز دوتا پارت بزارید

Stin
Stin
2 سال قبل

واییییییییییی اشکام
بی‌صبرانه منتظر پارت شب هستم

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x