رمان رسپینا پارت 9 - رمان دونی

 

با حساب کردن تاکسی ، نگاهی به سر در مسافرخونه انداختم ، بنظر تمیز میومد و همین خوب بود ، رفتیم داخل شناسنامه ام رو دراوردم تا اتاق بگیرم اما با حرف مسئولش اعصابم ریخت بهم :
_خانوم ما اتاق به خانومای مجرد نمیدیم این دستور از رئیس اینجاست .
اینم یکی از قانونای مسخره بود که خیلی جاها دیده میشد کلافه برگرشتم سمت آرام :
_چیکار کنیم؟
_بزار من حرف بزنم درستش میکنم
کشیدم کنار تا آرام حرف بزنه
شروع کرد به حرف زدن میدیدم اونم عصبیه اما تلاش در حل کردن ماجرا داشت
با پام رو زمین ضرب گرفته بودم تا ببینم ماجرا چی میشه
_حل شد بریم
سوالی نگاهش کردم
_هزینه دو برابر دادم برا دوشب بریم
سر تکون دادم ، جای شکرش باقی بود با پول حل شد ، البته همیشه همین بود پول حلال اکثر ماجرا بود ، یه اتاق گرفته بودیم و کافی بود وارد شدیم وسیله هارو گوشه ی اتاق گذاشتیم خسته رو زمین نشستم سرمو به دیوار تکیه دادم و فکرمو سعی کردم مرتب کنم
_آرام یکم راجب امیر توضیح بده ، مثلا میدونی خونش کجاست؟ محل کارش؟ محتاط کاره یا نیس؟
_خونشو بلدم ، کارش نزدیک کارخونه حاج بابامه اونم دقیق میدونم ، زیاد محافظ کار نیس و خیلی راحته براش مهم نیس چی میشه ، چه فکری تو سرته ؟
_بالاخره تو این دو روز مشخص میشه خیانت کرده یا نه مجبوریم تعقیب کنیم تا مچشو بگیریم عکس بگیریم ، هرچقدر طول بکشه مجبوریم .
_یک ساعت تا محل کارش راهه و یک ساعت دیگه تایم کاریش تمومه یه راست بریم تا دیر نشده ، سری تکون دادم و بلند شدم.

■□■□■□■□

دو روز بود تعقیب میکردیم اما هیچ چیز مشکوکی دیده نمیشد حق داشت احتیاط کنه چون امکان میداد کسی افتاده باشه دنبالش بخاطر حرف آوا ،
_آرام من میرم داخل یه سرکی بکشم ، شاید از همکارای خودش باشه و گوه کاریاش تو همین شرکت باشه
_رسپیناااا لو بری بیچاره میشیم نمیخواد، خرش خیلی میره از قدرت و نفوذی که داره نگم برات
حرفاش تاثیری روم نداشت چون من کتری که میخواستمو میکردم
_تو سر نگهبانی رو گرم کن من برم داخل بدو
دو دل نگام کرد ، اما خوب میدونست من کوتاه بیا نیستم و به سمت نگهبانی رفت تا دیدم نگهبانی حواسش نیس رفتم داخل ، برام مهم نبود دوربین ها قیافمو بگیرن چون ماسک زده بودم و از لباس و چشم قرار نبود شناسایی شم رفتم داخل اما لعنتی انقدر بی سر و صدا بود نمیدونستم کدوم وری برم .
تقریبا یک ربع بود داشتم میچرخیدم تا پیداش کنم ، در اتاقایی که نیمه باز بود سرک میکشیدم کلافه پشت یه دیوار قایم شدم ، نمیدونستم کجارو نگاه کنم دیگه ، لعنتی
بهتر بود تا گیر نیوفتادم برم بیرون رسیدم به در خروجی که
یه صدایی از سمت راهروی راست اومد از روی تابلو ها مشخص بود دستشویی و آبدار خونه اون سمته ، میتونست اینجا باشه ، از فکر اینکه اون قسمت میتونه کمک کننده باشه برای مدرک مورد نظر رفتم اونجا
یواش سرمو لای در کشیدم مات موندم ، داشتن همو میبوسیدن ، سریع گوشیو دراوردم بیصدا کردم و شروع کردم به فیلم گرفتن جاهاشون برعکس شد و قیافه امیر کاملا تو فیلم افتاد ، لبخند رضایت بخشی زدم فیلمو قطع کردم که چشماش باز شد نگاهش افتاد به من بعد به گوشی دستم ،
تا قبل اینکه به خودش بیاد بدو کردم سمت خروجی ، نباید گیر میوفتادممم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان معشوقه پرست

    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از رازهای ناگفته و از خط به خطِ هر صفحهاش، بوی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روشنایی مثل آیدین pdf از هانیه وطن خواه

  خلاصه رمان:   دختری که با تمام از دست رفته هایش شروع به سازش می کند… به گذشته نگریستن شده است عادت این روزهایم… نگاه که می کنم می بینم… تو به رویاهایت اندیشیدی… من به عاشقانه هایم…ع تو انتقامت را گرفتی… من تمام نیستی ام را… بیا همین جا تمامش کنیم…. بیا کشش ندهیم… بیا و تو کیش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حصاری به‌خاطر گذشته ام به صورت pdf کامل از ن مهرگان

  خلاصه رمان:       زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم،نا امیدی،تنهایی شده است.دخترکی با داغ بازیچه شدن.عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت،عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی،نامردی بی همتا. و مردی غرق در خطا،در عین حال پاک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستم به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

      خلاصه رمان :   آمین رستگار، مردی سی ساله و خلبان ایرلاین آلمانیه… به دلیل بیماری پدرش مجبور به برگشتن به ایران میشه تا به شغل خانوادگیشون سر و سامون بده اما آشناییش با کارمند شرکت پدرش، سوگل، همه چیز رو به هم می‌ریزه! دختر جوونی که مورد آزار از سمت همسر معتادش واقع شده و طی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گلپر به صورت pdf کامل از نوشین سلما نوندی

    خلاصه رمان:   داستان از جایی شروع میشه که گلبرگ قصه آرزویی در سر داره. دختر قصه آرزوی  عطر ساز شدن داره … .. پدرش نجار و مادرش خانه دار. در محله ی ساده ای از فیروزکوه زندگی می‌کنند اما با اومدن زال دستغیب تاجر شهردار شهر فیروزکوه زندگی گلبرگ دستخوش تغییر میشه یک ازدواج ناخواسته و یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حسرت با تو بودن
دانلود رمان حسرت با تو بودن به صورت pdf کامل از مرضیه نعمتی

      خلاصه رمان حسرت با تو بودن :   عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می ریخت اما مجید عشق ممنوعه ی من بود مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم شأن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Raha
Raha
2 سال قبل

یاحححح داستان دارع به جاهای خوبش میرسهههه امیر تقاص کاری ک کردع رو پس میدعععع خوشم اومد
عالیییی بود ಥ‿ಥ⁩

انیسا
انیسا
2 سال قبل

عالیه

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x