رمان آرزوی عروسک پارت 117

3
(2)

 

_واسم مهم نیست… من بهش گفته بودم عشقی درکارنیست.. قرارما عشق نبود.. به من ربطی نداره که اون چه حسی داره!
_کاری به ربطش ندارم مهم اینه که اون دوستت داره

و اینطور که پیداست قرار نیست فعلا ازش جدا بشی!
_ساراجان.. قربونت برم.. قرارما رو یه قرار کاری یا کمک یا حتی ترحم بدونش.. چه نسیم باشه چه نباشه هیچ تاثیری تو رابطه ی من وتو نداره!

_اون عاشقته آرش.. ندیدی توی بیمارستان چه قیامتی به پا کرد؟
تازه اونجا یه مکان عمومی بود و خیلی کنترل شده بود.. بهش فکر کردی توخونه و جایی که هیچکس نباشه قراره چیکار کنه؟

خیلی ببخشید اما من اصلا میونه ی خوبی با کولی گری و سلیطه بازی واینجور کارها ندارم..
_نگران نباش.. قول میدم حتی یکبار دیگه نسیم رو توی اون خونه نمی بینی

مگر اینکه مثل اون روز سرزده وبی هماهنگی بیاد خودمم غافلگیر کنه!
_ببین.. خودتم میگی غافلگیر شدی.. چه تضمینی هست که اون زنی که به قول خودت خیلی هم باهوشه دیونه بازی ازش سر نزنه؟

دستامو گرفت و روی دستم رو بوسه آرومی زد وگفت:
_قول میدم تا شرش کنده میشه و ازایران میره نذارم هیچ کار اشتباهی ازش سربزنه

به من اعتمادکن.. من نمیذارم هیچکس تورو اذیتت کنه..
_آرشششش!!!
_سارا.. خواهش میکنم برگرد..نسیم خیلی وقته که میدونه تورو دوستت دارم…

باحرفی که زد بی اراده دستامو ازدستش بیرون کشیدم وبا چشم های گرد شده نگاهش کردم…
_چی؟؟؟؟
_میدونه دوستت دارم..

_یعنی چی؟ از کجا میدونه؟!
_خودم بهش گفتم.. بهت گفتم که رابطه ی من بانسیم اونطورکه فکرمیکنید نیست!
_اما اون دوستت داره.. خودت گفتی که عاشقته!

کلافه چنگی به موهاش زد و گفت:
_خب باشه! مگه من گفتم که عاشقم بشه؟ ازهمون روز اول بهش گفته بودم که عشق وعاشقی درکار نیست..

گفته بودم طبق قانون من پیش بریم و حالا که قوانین رو زیرپاش گذاشته تقصیرمنه؟ چون عاشق شده من ازعشقم بگذرم؟ این توقع رو از من داری؟

باگیجی درحالی که صدام از ته چاه درمیومد گفتم؛
_تو دیونه ای… شانس آوردم تواین مدت بلایی سرم نیاورده!
_چرا اینقدر از نسیم میترسی؟

_چون قرار نبود عشقش رو ازچنگش دربیارم!
_عشق کدومه؟ من چی میشم؟ عشق من تویی.. پس تکلیف قلب من چیه؟
_اگه وارد زندگیت نمیشدم….

کلافه میون حرفم پرید وگفت:
_هیچوقت عاشق نسیم نمیشدم! هیچوووقت! حالا میشه این قضیه رو تمومش کنی وبرگردی خونه؟

با اینکه هنوزم توشوک حرف هاش بودم، سری به نشونه ی تایید تکون دادم وگفتم:
_باشه.. باید باخانواده ام حرف بزنم ببینم میتونم برگردم یانه…
_یعنی چی میتونم برگردم؟ مگه چی گفتی بهشون؟

_اونقدری گفتم که فکرمیکنن قصد برگشتن ندارم…
_سارا؟
_چیه؟ توقع داشتی با اون کاری که کردی هِلک و تِلک پاشم بیام اونجا؟

بادلخوری نگاهم کرد و گفت:
_میخواستی تنهام بذاری؟
_اوهوم.. علم غیب نداشتم که بدونم دوستم داری!
_خودت چی؟

باگیجی توچشماش نگاه کردم وخنگ پرسیدم:
_هان؟ خودم چی؟
_از عشق من خبرنداشتی از خودت که خبر داشتی! به همین راحتی از عشقت میگذری؟
غمزده سرم رو پایین انداختم وگفتم:

_من خیلی وقته یاد گرفتم ازچیزایی دوستشون دارم بگذرم و پا روی دلم بذارم..
دوباره بادستش سرمو بالا گرفت وگفت:
_میشه بامن این کار رو نکنی؟

سارا… بهم قول میدی هیچوقت ازم نگذری؟ قول میدی تو هر شرایطی پای عشقت بمونی؟
دلم یه جوری بود.. مثل دختربچه های خجالتی شده بودم و هرثانیه قند توی دلم آب میشد…

مطمئن بودم لپ هام گل انداخته و به قول آرش یه پا خاله قزی شدم…
توی سکوت منتظر جوابم بود…
_قول میدم!

هنوز حرفم تموم نشده بود که سرشو کشید جلو و لب هامو به بوسه ای عمیق و پر حرارت دعوت کرد…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پ ا
پ ا
1 سال قبل

بیا دیگه ۱۰ پارتم عشق و عاشقی و نسیم گور به گوری رو نویسنده ول نمی کنه
باشه باشه قشنگه ولی ۳ پارت شدا اینا تو ماشینن

این سارا هم دیگه شورشو در اورده احمق نه خودش مثل اب پاک و زلاله ارش نسیم و بوس کرده باشه تو با کوهیار خیلی کارا کردین حسابی با ارش نداره بی حسابن نمی دونم چرا از ارش ی همچین انتظاری داره درسته کوهیار پاشو کشیده عب و کاری نداره ولی نسیم خب کرم میریزه ولی نسیم کوهیار عاشق این دو نفرن بازم جفت جفت شد بابا بسه تموم کن 😭

آیلین علائی
آیلین علائی
1 سال قبل

کمه خدایااااا🥲🥲🥲

sanaz
sanaz
1 سال قبل

دمت گرم نویسنده جون😂💋
فقط کم بود پارت🥺
چقد خوب میشه سارا بره تو خونه یه آرش😂😂❤

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط sanaz
Cood Girl
1 سال قبل

اینا 3 یا 4 پارته تو ماشینن بابا یکم بیشتر پارت بدین حالا به ما رحم نمیکنین به اینا رحم کنین خیلی وقته تو ماشینن و آرش هم که هَوَلللل هی دم به دقیقه میره تو فاز میترسم کار به جاهای باریک بکشه 😂😂😂😂

Nahar
Nahar
1 سال قبل

سارا انقدر کشش نده
نمیدونم چرا دخترای رمان موقع اعتراف ب عشق پسرع ی پا دایه مهربون‌تراز مادر میشن ک فکر احساسات دانشگاه الاغ شناسی از دوقوزاباد هم میکنن؟؟😐😂

Sana
Sana
1 سال قبل

.

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Yasna1234
Sana
Sana
1 سال قبل

کم بود ای خدا راستی این ارش چقدر لب دوست داره همش لب سارارو میبوسه😐🙄 تورو خدا زیادش کنین

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Yasna1234
Shakiba
Shakiba
پاسخ به  Sana
1 سال قبل

بخدا هی زرت و زرت تو حلق همن 😐

آیلین علائی
آیلین علائی
پاسخ به  Sana
1 سال قبل

😅😅😅😅

آسیه
1 سال قبل

نمیشه این پارت رو یکم طولانی کنی خسته شدم نخونده تموم میشه

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x