رمان آوای نیاز تو پارت 132

5
(1)

 

 

 

سکوت کردم و نفسم و آه مانند بیرون فرستادم و روبه فرزان ادامه دادم

_تو چرا هیچ تغییری تو خونت نمیدی سفره هفت سین چی نمیگی یه جا بندازن؟

 

_نه!

 

نه خشک و خالیش و جدیش باعث شد کنجکاو تر ادامه بدم

_چرا؟

 

سکوت‌ کرد و فقط نگاهش روم‌ موند که صدای لاله باعث شد نگاهش و ازم بگیره بده به لاله که تازه دوباره وارد آشپز خونه شده بود

_چرا این قدر مزش بد شده بود داشتم خفه میشدم پرید تو گلوم!

 

فرزان نگاهش و به لاله داد و جدی گفت:

_تو برو آماده شو بگم برسوننت خونه

 

 

لبخندی رو صورتم‌ نشست که صدای معترض لاله بلند شد

_چی؟!چرا مگه قرار نبود…

 

فرزان اجازه حرف نداد

_قرارارو من تعیین میکنم میری خونه لاله!

 

بعد جملش از جاش بلند شد و بی توجه به من و لاله خارج شد و همین که خارج شد لبخند به لب نگاهی به لاله کردم

_خوشحال شدم

 

_تو گوشش چی خوندی؟!

 

شونه ای انداختم بالا

_واقعیتو

 

_دختره ی…

 

سکوت کرد که ادامه دادم

_دختره ی چی؟!

 

هیچی‌نگفت و با حرص خارج شد که نفس عمیقی کشیدم و لب زدم

_این از اولین تغییرات

 

×××

 

 

_آوا چه ترسناک و بدجنس شدی تو دختر!

 

غش غش خندیدم

_وای آتنا باید قیافش و میدیدی اصلا وا رفت فرزان بهش گفت اماده شو میگم برسونتت

 

_خوب کردی… اون لاله رو منم میشناسم ولی نه دقیق اون زمانی که وارد زندگی فرزان شدم باهم کات بودن بعد این که فرران فهمید من این کاره نیستم و نمیتونم باهاش باشم پیشنهاد مدل و اینارو داد که خب رو هوا زدمش بعدشم که خودت در جریانی اما الان‌ مثل این که باز دوباره رابطشون شروع شده!

 

_عجب حالا تو چه خبر؟!

 

_هیچی سلامتی خوب پیش میره… با یکیم دوست شدم اسمش سارا تقریبا از‌ تنهایی درومدم ولی یک هیکلی ساختم برای خودم باورم نمیشه

 

خنده ای کردم‌ که ادامه داد

_راستی دختر عیدت پیشاپیش مبارک!

 

_عید کیلو چنده؟ باز خوش به حال تو با دوتا آدم اون جا آشنا شدی من که تنهام این جا… عید امسالم اصلا اهمیتی نداره واسم

 

_خب خری دیگه خودت و دپ‌ نکن پولای فرزان و خرج کن خره حالا که داره باهات راه میاد

 

_دیوونه!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x