(نگاهم پی سیبک گلوش میره نگاه خیره مو که حس میکنه به چشام خیره میشه بزاق دهنش رو قورت میده و همین باعث بالا پایین شدن سیبکش میشه داغ میشم آب دهنمو قورت میدم و انگشت اشارمو از چونش تا روی سینش میکشم خیره نگاهم میکنه لبمو نزدیک تر میبرمو روی سیبک گلوش میزارم لبام رو حرکت میدم و تند شروع به مکیدن میکنم دستاش رو دور بدنم حلق میکنه و من رو به خودش فشر میده به نفس نفس میوفتم سرم رو از تو گردنش بیرون میارم لبخند بی صدایی میزنه و خیره چشمام میشه)
آرسین:حال خودتو کردی نمیگی یه حالیم بدم به این آقای بخت برگشته
(تک خنده صدا داری میزنم)
_حالا ما حال کردیم تو بزار دلخوشی خودت
آرسین:ن بابا این که نشد
_من بگم میشه
آرسین:نکشیمون پاشا
_پی روی نکنی میندازمت جلو آرمین غوله تیکه پارت کنه خخخخخخ
آرسین:هههه ب قول باران چیه لوزلمعدتو ب نمایش میزاری خخخخخ
_عشقم میکشه حالام گمشو تا
آرسین:تاا؟!
_سگ نشدم
(آرسین قهقه میکشه)
آرسین:ن بابا
_اره ،ولی ارسینی
آرسین:یه بوهایی میاد جانم
(بلند شدم رو به روش نشستم دستمو با ناز روی بازوش گذاشتم )
_میگم کیانا کیه
آرسین:کسی نیست
_ارسینننننن
(آرسین بلند شد و دکمه لباسشو بست تک خنده صدا داری کرد که بیشتر حرصم گرفت اینبار قهقهه کشید که جیغ زدم)
آرسین:هیچی یه مدت قبل روژین اهورا تو فازش بود
_این اهورام هر جنس مونثی رو که میبینه غش میکنه فقط مونده به سگو گربه جسارت کنه از بس کثافطه نره غول
(سری از دراتاق وارد شد…)
اهورا:نه نه مزاحمتون نمیشم راحت ریلکس کنید ادامه بدید خوب کجا بودیم از بس کثافطع نره خر
_غول بود
اهورا:خیلی عالی تو آرامش مطلق بسر میبریا اصن خجالت سرت نمیشه
_فداتم نظر مغرته البته فک کنم خر گازش گرفته
آرسین:میگم توم خوبه اصن خجالت نمیکشی ما کاری نمیکردیم که، میومدی کنارما قشنگ گوش میدادی
اهورا:ببند گاله رو داشتم رد میشدم شنیدم
_خوب بریم پایین دیگه
اهورا:بیا زن داداش
(همراه اهورا از اتاق بیرون رفتیم که به سمتم برگشت)
اهورا:میگم اسرا
_ها
اهورا:چیکار کنم
_کیانارو میگی
اهورا:الهی آرسین آهم تو رو بگیره
_میگم به آهت بگو نگیره ارسینو،چون آرسین کونتو میچسپه
اهورا:خدا در و پنجره رو فداش شم
_درو تخته منظورته دیگه
اهورا:همون…قشنگ جفتارو کنار هم گذاشته،این از تو نره
_خوب ادامه بده
اهورا:خر ینی مس خر نیستیا خود خره ای
_کمو کسری نزاری راحت باش خوب آرسین چیه
اهورا:والا به هیچ حیوونی تشبیه نمیشه همه حیوونا درونشه
_یه جوری بزنم تو دهنت
اهورا: بابا بروسلی ناکارمون نکنی پهلوون
_خوب داشتی میخوردی
اهورا:در خدمت شما من دهن نمیزنم
_خیلی خری
اهورا:چاکر روژینم
_بخورررر
اهورا:عرضم خدمتتون میخوام خدمت ببرم خدمت،خدمتگذار پدر روژین ینی خانواده خدمتگذار به جامعه روژین
_به ک…
اهورا:نگو عع
_خوب به ک
اهورا:نگووو
_اه به کس
اهورا:عع
_به کسیم گفتی تخم سگ
اهورا:آها ازاون لحاظ
_نه از این لحاظ
اهورا:خیلی منحرفی قشنگ جفت آرسین
_مگه بوقلمونیم جفت جفتمون میکنی
اهورا:بابا من میبندم اه
_ببند بنند
(به سمت صندلی های چوبی رفتیمو روبه روی هم نشستیم یکم جدی شدم و نگاهی جدی بهش انداختم)
_اهورا مطمئنی از این حسو از این تصمیم تو میدونی عاشق بودن یعنی چی؟!، خیلی سریع با روژین شروع کردی نمیخوام بعد اینکه کار از کار بگزره پشیمون شید
اهورا: میدونم تا الان زیاد رل داشتم ولی ببین من به روژین حس ها متفاوتی دارم ببین من زیاتر از دست گرفتن یا یه بوس ناقابل رو لپ یا پیشونی نزدیک نمیشم بهش،اینکه آب تو دلش تکون نخوره دارم تلاش میکنم ،اینکه لبخند بزنه زندگیمو میدم،میدون وقتی اونی که عاشقشی لبخند میزنی میخنده و خوشحاله تو قلبت همین حالو داره
_به سلامتی زندگی عالی رو براتون آرزو میکنم حالا موندم بچه دار شید بشم خالش یا عمش
اهورا:بیا من میگم نره این میگه شیرش چطوریه
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 2
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
خانم نویسنده عالی بود 😍😍
وای جییغ فداتشم چش پارتای بیشتری میذارم❤️🌨️
وایییییییی زیادی خوب بود😂😂😂😂نویسنده جان کمب از خلاقیتت کم کن لطفا😭😭😭یا اگه کم نمیکنی پارتای بیشتری بزار مارو دق میدیا😭😭😭😭