10 دیدگاه

هم دانشگاهی جان پارت ۳۴

0
(0)

.

 

 

 

وقتی بهوش اومدم کسی بالای سرم نبود احساس غریبی میکردم

به سختی نفس می‌کشیدم

ماسک اکسیژن رو از دهنم پایین کشیدم

به سختی لب زدم

_ بــچــهــاااا؟؟

کسی نیومد

صدایی هم نمیومد

سرم به تنم سنگینی می‌کرد

نمیتونستم بچرخونمش

به سختی سمت راستمو نگاه کردم

کسی نبود

باید صبر میکردم تا بچها بیان

حالم خیلی بد بود

مسکن نیاز داشتم

عقربه های ساعت،ساعت ۶ شب رو نشون میداد

ینی انقد خوابیده بودم؟

ماسک اکسیژن رو زدم رو دهنم

به سختی میدونستم نفس بکشم

یهو در با صدای بدی باز شد و مائده اومد داخل

فکر نمی‌کرد بیدار شده باشم

با شُک بهم نگاه میکرد

برگشت که بره

از پشت ماسک به سختی لب زدم

_ م..مائده؟!

سرجاش ایستاد

اما بر نگشت سمتم

وقتو غنیمت شمردم

_ ق.. قهری؟!

م..ن نمیتونم صح..بت کنم

خود..ت می..گی؟!

مائده:آریا… آریا

_ اری..ا چ..چی؟

مائده: حالش بده

با اعصابی خورد برگشت سمتم

دستشو نشون کرد سمتم

تو مریضش کردی دلوین

توووو

همش تقصیر توعه

همیشه با این کارای بچگونت هم خودتو اذیت کردی هم ما‌ رو

مگه دنبال آریا نبودی؟!

مگه نمیخواستی شده حتی یه لحظه کنارت باشه؟

پس چی شدددددد؟؟؟

چی شد دلویییییینننن؟؟

بببببببین وضع خودتوووو

رو تخت بیمارستانی

آریا هم رو تخت بیمارستانههههه

داری بچه بازی در میارییییی

دست بکش از این کاراااات وگرنه نه ما نه توووو

پرستار با دو اومد سمت مائده بازوشو گرفت از اتاق بردش بیرون و همزمان میگفت: خانم نمی‌بینی مریضن؟؟

چرا جیغ میزنی؟ بذار حالش خوب شه مرخص که شد بعد جیغ بزن

نفس هاشو نمی‌بینی به شمارش افتاده؟؟؟؟؟؟

بفرما بیرون خانم بفرما

مائده رو برد بیرون

کاش میذاشت بمونه

کاش سرم جیغ میزد

من اشتباهی نکرده بودم

رو تصمیمم مصممم

حتی اگر برگردم به اون زمان بازم همین کارو میکنم

آریا رو از خودم میرونم

نیازی به موندنش ندارم

موقعی میبایست باشه نبود

الان که نمیخوامش هست؟!

محبوبه درو با صدای بدی باز کرد و پرید تو اتاق:_ دلوین جونممم

ناراحت نشیا مائده داشت شوخی میکرد باهات

آریا حالش خوبه

فقط یکم حالت تهوع داشت بستریش کردن که سرم بهش بزنن

اصلا نگران نشیااا

تو خودت حالت خوش نیست

اصلا بدرک که سر آریا هرچی میخواد بی..

_ چش شده؟!

محبوبه: هیچی نشده..گفتم که یه حالت تهوع سادس

نگران نباش

اگه چیزی بود خودم بهت میگفتم

قطره ی اشک از چشمام پایین ریخت

سر خورد و افتاد رو بالشتم

کارم به کجا کشیده بود

مائده باهام قهر کنه

تند حرف بزنه

خودم رو تخت بیمارستان باشم..

آریا رو تخت بیمارستان باشه…

یگانه اومد داخل

قطره اشک دومم از چشمش دور نموند:_عهههه؟؟! دلوین؟! گریه میکنی؟

چیزی نشده بخدا نترس اصلا آریا حالش خوب خوبه

از دست مائده هم ناراحت نباش

بهش حق بده

اون روز که اریا‌رو برد رسوند دم در هتل فکر میکنم از حرکات آریا خیلی ناراحت شده

به مرور زمان حالش خوب میشه

باشه خواهری؟

نگران نباش!

_ م..میشه م..نو مر..خص کن..ین؟

محبوبه: نه خواهری تو الان نیاز به استراحت داری

فردا مرخص میشی میریم خونه باشه؟یکم تحمل کن.

دلم مادرمو میخواست..

بغلشو

کاش دانشگام رفسنجون بود و انقد بد بختی نمیکشیدم

نه ذات الریه میکردم

نه حرفای مائده رو میشنیدم نه چیز دیگه ای

مائده خودش پشیمون میشد

معذرت خواهی میکرد

از این اخلاقا نداشت خیلی تحت تاثیر قرار گرفته

به قدری از آریا متنفر شده بودم که نمی‌خواستم حتی یه لحظه ببینمش

چه برسه به اینکه دوباره عاشقش بشم

و بخوام باهاش ازدواج کنم

بره بمیره مرتیکه ی… استغفرالله..

دلم گوشیمو میخواست

_ یگ‌..انه‌..میش..ه گوش..ی

یگانه: اره اره الان میارم صبر کن

رفت و گوشیمو اورد

_ م..یشه..زنگ..بزن..ی..فا..طی؟

محبوبه: دلوین خودتو اذیت نکنیااا گریه هم نکنی

باشه؟!

_ ب..باشه

شماره فاطی رو گرفت و گذاشت دم گوشم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.4 (5)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.3 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
F.b.n
F.b.n
1 سال قبل

وا یعنی چی؟! یه جوری میگ آریا مقصره انگار آریا چیکار کرده آریا که نمیدونستم این اونو دوست داره خودش باید میرفت به آریا میگف اگ آریا نمیومد این اینجوری میشد همه چیرو مینداخت گردن اون

ثنا
ثنا
1 سال قبل

مائده لیاقت اریا رو داره خیلی دلوین سفت گرفته خودشو البته بازم هرچی نویسنده محترم صلاح می دانند چون این رمان ایشون و به هرحال من دوست دارم این رمان خیلی

سه نقطه
سه نقطه
1 سال قبل

خیلی داره چرت میشهـ دلوینم شورشو دراورد

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط سه نقطه
anisa
anisa
1 سال قبل

نویسنده ی کاری نکنی این مائده و اریا باهم شن و …. اینو حرص بدن

kiana dadpour
kiana dadpour
1 سال قبل

چرا حس میکنم مائده عاشق آریا شده🙂💔

anisa
anisa
پاسخ به  kiana dadpour
1 سال قبل

اره منم همیم حسو دار م

سه نقطه
سه نقطه
پاسخ به  kiana dadpour
1 سال قبل

آره فکنم 😒

سپیده
سپیده
پاسخ به  kiana dadpour
1 سال قبل

ن فکر نکنم اون آرتین رو دوست داره
ولی مائده از یه چیزی ناراحته ک داره این کارا رو میکنه

مانلی
مانلی
پاسخ به  kiana dadpour
1 سال قبل

آره دختره ی میمووووون

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x