7 دیدگاه

هم دانشگاهی جان پارت ۸

5
(1)

هم دانشگاهی جان

 

 

_ خواهش میکنم،بفرمایید راحت باشید

 

آرتین: راستش چند وقتی هست که من عاشق و دلباخته ی کسی شدم که نمیدونم چطوری بهش بگم و از شما کمک میخوام

 

_ از من؟ چرا من باید به شما کمک کنم؟ به من چه ربطی داره آقای محترم؟ عاشق شدین ‌خودتون‌ برین ما‌ معشوقتون حرف بزنید

 

آرتین: یه لحظه صبر کنین دلوین خانوم

 

_ بهداد هستم

 

آرتین: بله،یه لحظه صبر کنید خانوم بهداد مهلت بدین من صحبت کنم

 

_ بله بفرمایید

 

آرتین: راستش من چند وقتی هست عاشق یکی از اطرافیان شما شدم و طبق گفته های قبلم ‌نمیدونم چطوری به ایشون‌ بفهمونم که دوسشون دارم

 

_ ببینید آقای بهداد جرات دارین بگین عاشق یکی از خواهرای من شدین

 

آرتین: متاسفانه یا شاید خوشبختانه بله درسته،من عاشق مائده خانوم شدم

 

_ حق نداری خواهر منو مائده صدا بزنی ایشون خانم فتاحی هستن

 

آرتین: ببینید خانوم بهداد من اصلا قصد مزاحمت یا چیز دیگه ای برای خانوم فتاحی ندارم من فقط و فقط قصدم تشکیل خانواده و زندگی مشترکه ولا غیر

 

_ خیر آقا نمیشه،لطفا دیگه هم تکرار نکنید شما‌ اگر که مرد بودین با خودش صحبت‌میکردید نه اینکه منو واسطه کنین

 

آرتین: راستش من فرصتی گیر نیاوردم هر موقع هم که خواستم با ایشون صحبت کنم سریع از محوطه ی دانشگاه رفتید خودمم شرعی نمیدونستم که پشت چهارتا خانوم راه بیوفتم و تعقیبشون کنم

 

من هر زمان که شما صحیح بدونید آماده ی خواستگاری از ایشونم

 

_ ببینید آقای رادمهر خواهر من بیکس و کار نیست که شما تو کوچه و خیابون ازش خواستگاری کنین و از اون دسته دخترای لوس و ننر هم نیست که خودشو بچسبونه‌به امثال شما وگرنه کم‌ موقعیت براش پیش نیومده

 

دیگه‌ پس حرفی نمی‌مونه

 

بعدم‌ بلند شدم و کیفمو برداشتم و با کف دست محکم زدم رو میز که همه ی توجها جمع شد به میز ما ولی محل ندادم و خداحافظی کردم و حرکت کردم سمت در خروجی بچها هم پشت سر من راه افتادن

ولی آرتین جلوی در مائده رو گیر آورد و جلوش زانو زد و جلو روش حلقه گرفت و گفت:

می‌دونم جای مناسبی نیست،اما میگم! با من ازدواج میکنی؟

 

مائده مات و مبهوت بود مبینا و یگانه هم از اون کم نداشتن

فقط من بودم که خبرداشتم

 

دست و جیغ و سوت همه بلند شده بود

 

همه منتظر این بودیم که مائده حلقه‌ رو قبول کنه ،،،

 

 

ولی با حرکتی که مائده زد همه تعجب کرده بودن

حتی دیگه جیغ و سوت هم‌نمیزدن

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4.3 (6)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 3.6 (5)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
kkk
kkk
1 سال قبل

چه زیباااااا،میخواممممممم😫😫😫💔

هیچکس
هیچکس
1 سال قبل

یه چک جانانه ای زده ها
حال کردم اورین به مائده

Maede.f
Maede.f
1 سال قبل

خیلی خوب بود ، تو خماریش موندم ، منتظر پارت بعدیت هستم ❤️🌈✌🏻

ثنا
ثنا
1 سال قبل

عالییییی بقیه لش بقیه اشششش

e_xiu_om
1 سال قبل

نه نه نههههه جانه من دیگه خیلی یهوییه 😱من دیگه طاقت ندارم😂

سپیده
سپیده
1 سال قبل

موندم تو خماریش😴

دسته‌ها

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x