رمان آوای نیاز تو پارت 136

5
(1)

 

 

 

آب دهنم و قورت دادم و نگاهم و به فرزان دادم که نگاهش با دقت خیره به ستون بود… یعنی فهمید؟!

خیره نگاهش می‌کردم که نگاه عسلیش و یهو داد بهم و گفت:

_تیکه هاشو دیشب باز دوباره گذاشته بودی زیر لباست؟!

 

خودم و زدم به اون راه

_چی؟!چیو؟!

 

نگاهش و با مکث ازم گرفت و دوباره سری از روی تاسف تکون داد

_هر کار میکنی خودت و ناقص نکن پس فردا هزار تا صاحب پیدا میکنی بعد کی جواب اون جاوید و بده

 

 

حرفش و زد و دیگه نیستاد… سمت خروجی رفت و ازش خارج شد و من تو جملش غرق شدم

جاوید؟!

الان دقیقا کجا بود یعنی؟

کنار ژیلا بود؟

اصلا من و یادش بود یا شده بودم یه خاطره براش یا شایدم یه سرگرمی‌ تو دوران مجردیش!

نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم‌ ذهنم‌ و دوباره منحرف کنم از اسمش از وجودش

 

 

×××

 

 

تُنگ ماهی و وسط سفره گذاشتم و در آخر ضربه ای بهش زدم

ماهی گلیا با ضربم دور تنگ چرخیدن و لبخند کمرنگی زدم، نگاهم و به سالن خالی دادم‌ که هیچ صدایی توش شنیده نمیشد و تنهایی عذاب آور منو بیشتر به رخم می‌کشید

 

نگاهی به صفحه تلویزیون کردم که دقیقه های سال نو و میشمرد و کمتر از یک ساعت دیگه این سالم می‌گذشت و میرفت جزء خاطرات ولی من دیگه مثل سالای گذشته مادری نداشتم

مادری که وقتی سال نو شد بپرم بغلش کنم و جیغ و داد الکی راه بندازم

برعکس‌ خیالاتمم امسال کنار جاوید نبودم تا حضور خالی مادرم و برام کم کنه و فقط خودم و خودم مونده بودم و خودم!

منی که برای تغییر خودم و نادیده گرفتن قلبی که بیتابی میکرد دست به هر کاری زده بودم

از کوتاه کردن و رنگ‌ کردن موهام‌ بگیر تا پر کردن گلدونای خالی خونه فرزان از گل و چیدن سفره هفت سین ولی یه جورایی برای خودم داشتم فیلم بازی می‌کردم

می‌خواستم خودم و احساساتم و گول بزنم و تهشم هیچی به هیچی!

وَ الان تو این لحظه دوست داشتم‌ به جا این‌ که سر سفره هفت سینی باشم که از تمام‌ سفره های هفت سین سالای گذشته زندگیم پر زرق و برق‌ تر بود میرفتم‌ تو اتاقم زار زار گریه میکردم‌

دستی بین موهای رنگ شده ی طوسی یخیم کشیدم و پوفی کشیدم و برای این که فقط این حس تنهایی وجودم و نخوره بلند شدم و سمت اتاق کار فرزان رفتم‌

تنها آدمی که تو این لحظه داخل این خونه درندشت بود فرزان بود و چاره ایم نداشتم جز این که با اون هم کلام شم

 

 

پشت در اتاقش ایستادم و بدون در زدن داخل اتاق شدم که نگاهش و از یه چیزی که انگار خیرش بود و روبه روش بود گرفت و سریع تیکه کاغذی و یا یه چیزی شبیه تیکه کاغذ و برداشت و گذاشت بین کتاب کنارش و با اخم نگاهش و بهم داد و گفت:

_در زدن بلد نیستی؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240529 155741 508 scaled

دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع 4 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر 16 ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه…
IMG 20240622 231247 222

دانلود رمان هیچ ( جلد دوم) به صورت pdf کامل از مستانه بانو 5 (1)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل…
دانلود رمان سودا

دانلود رمان سودا به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی 4.1 (53)

بدون دیدگاه
  ♥️خلاصه رمان: دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده اما میبینه هنوزم…
رمان ژینو

دانلود رمان ژینو به صورت pdf کامل از هاله بخت یار 4 (4)

7 دیدگاه
  خلاصه: یاحا، موزیسین و استاد موسیقی جذابیه که کاملا بی‌پروا و بدون ترس از حرف مردم زندگی می‌کنه و یه روز با دیدن ژینو، دانشجوی طراحی لباس جلوی دانشگاه، همه چی عوض میشه… یاحا هر شب خواب ژینو و خودش رو می‌بینه در حالی که فضای خوابش انگار زمان…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۵ ۲۲۲۸۱۵۶۲۸

دانلود رمان بغض ترانه ام مشو pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       ترانه دختری از خانواده ای اصیل و پولدار که از بچگی نامزد پسرعمویش، حسام است. بعد از مرگ پدر و مادر ترانه، پدربزرگش سرپرستیش را بر عهده دارد. ترانه علاقه ای به حسام ندارد و در یک مهمانی با سامیار آشنا میشود. سامیاری که…
InShot ۲۰۲۳۰۴۲۴ ۲۳۴۱۰۸۰۰۸

دانلود رمان حکم نظر بازی pdf از مژگان قاسمی 4.5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       همتا زنی مطلقه و ۲۳ ساله زیبا و دلبر توی دادگاه طلاقش با حاج_مهراد فوق العاده جذاب که سیاستمدارم هست آشنا میشه اما حاجی با دیدنش یاد بزرگ ترین راز زندگی خودش میفته… همین راز اونارو توی یک مسیر ممنوعه قرار میده…  …
رمان شاه خشت

دانلود رمان شاه خشت به صورت pdf کامل از پاییز 3.3 (9)

8 دیدگاه
  خلاصه: پریناز دختری زیبا، در مسیر تنهایی و بی‌کسی، مجبور به تن‌فروشی می‌شود. روزگار پریناز را بر سر راه تاجری معروف و اصیل‌زاده از تبار قاجار می‌گذارد، فرهاد جهان‌بخش. مردی با ظاهری مقبول و تمایلاتی عجیب که..
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۳ ۰۱۲۶۵۰۱۱۲

دانلود رمان داروغه pdf از سحر نصیری 5 (3)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان:       امیر کــورد آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۸ ۲۳۱۵۴۲۲۵۱

دانلود رمان عزرایل pdf از مرضیه اخوان نژاد 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   {جلد دوم}{جلد اول ارتعاش}     سه سال از پرونده ارتعاش میگذرد و آیسان همراه حامی (آرکا) و هستی در روستایی مخفیانه زندگی میکنند، تا اینکه طی یک تماسی از طرف مافوق حامی، حامی ناچار به ترک روستا و راهی تهران میشود. به امید دستگیری…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 3.3 (9)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

دسته‌ها

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x