رمان جرئت و شهامت پارت ۱۶

3.3
(3)

 

 

سرم آنقدر درد می کرد که انگار کسی با چماق به سر من کوبیده است.رفتم و قرص مسکن را به دهان گذاشتم.

 

چند ساعت گذشته بود.باورم نمیشد که کمتر از ۵ ساعت دیگر قراره است به رشت برویم! حرف هایم برای مادر مثل باد هوا بوده که اینهمه نادیده گرفته است‌.

 

آب سردی را نوشیدم . آب گلویم را خنک کرده بود. لیوان را در ظرف شویی گذاشتم و از آشپز خانه بیرون آمدم.

 

خواستم وارد اتاق خواب بشم که انگار کسی وارد اتاقم شود از ترسم جیغی کشیدم و که انگار کسی دهانم را گرفت و مرا برگردانند.

 

با دیدن فرید سریع او را هل دادم و با صدایی که بزور خودم شنیده ام گفتم:

 

_تو اینجا چه غلطی می کنی؟

 

کمی به من نزدیک شد .چشم هایش خنثی بود هیچ نمی‌توانستم تشخیص بدهم که او عصبی است یا ناراحت.

 

_ببینم دیروز خیلی بلبل زبونی می کردی!
الانم انگار دست از زبون درازیت بر نداشتی.

 

نفسم را تخلیه کردم و گفتم:

_منظورت از این حرفا چیه؟

 

نگاهی به اتاقم که با رنگ های قرمز و صورتی تزئین شده بود کرد و گفت:

 

_دیروز،ظهر داشتی داد میزدی که من نمیخوام با فرید ازدواج کنم و من و اجبار نکنید.هومم؟

 

و چونه ام را گرفت و بهم نزدیک شد با تموم توانم آن را به عقب هل دادم و گفتم:

 

_وقتی بهت علاقه ندارم اجباری در کار نیست!

 

_چرا هست چون من به اون چیزی که میخوام می رسم.

 

و دست هایم را محکم گرفت سعی کردم دستانش را پس بزنم اما هیچ نتوانستم حریفش بشوم:

 

_عمرا بزارم به خواستت برسی.من اینقدر ازت متنفرم که حد و اندازه نداره.

 

همانطور که با چشم های سبزش به دست هایم خیره شد پچ زد:

 

_میدونی ،خیلی بدم میاد که رو حرف من حرف میاری .

 

با لحن بیخیال آرام گفتم”به جهنم!” یهو به چشمانم خیره شد و همانطور دست هایم را محکم گرفته بود گفت:

 

_وقتی میبینم که با من همکاری نمی کنی و به حرفام گوش نمیدی دوست دارم دستات و خورد کنم.

 

و دست هایم را پیچاند از دردش شروع به ناله کردم و حرصی گفتم

 

_تو فکر می کنی من ازت می ترسم؟

 

لبخند ترسناکی زد و گفت:_باید بترسی تو مجبوری که به حرف های من گوش بدی .
تو اون روی من و ندیدی، ترنم ندیدی..

 

و دست هایم را رها کرد همانطور که با آن دستم آن را ماساژ دادم گفتم:

 

_خودکشی می کنم ،لازم باشه فرار می کنم اما باهات ازدواج..نمی کنم.

پوزخندی زد و در را باز کرد و با گفتن”بالاخره می بینیم”از اتاق خارج می‌شود.

 

زانو هایم خالی می‌شود و در کف زمین می نشینم. آنقدر دست هایم را محکم گرفته بود و پیچاند که یک لحطه انگار تکه ای از جانم را گرفته اند.همانطور که ماساژ دادم دیدم

 

که کمی دست هایم کبود شده دندانم را با حرص سابیدم.”بهت نشون میدم ….آقا فرید،که برد با منه..!”

 

♧بچه ها با امتیاز دادن ،بهم نشون بدید کیا میخونن❤️♧

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
با مرد مغرور

رمان ازدواج با مرد مغرور 1 (2)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود.
IMG ۲۰۲۴۰۴۲۰ ۲۰۲۵۳۵

دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه ) 3.6 (7)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده…
رمان دل کش

دانلود رمان دل کش به صورت pdf کامل از شادی موسوی 4.1 (15)

17 دیدگاه
  خلاصه: رمان دل کش : عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود‌…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی…
IMG 20230127 013504 2292

دانلود رمان سعادت آباد 3 (1)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :         درباره دختری به اسم سوزانه که عاشق پسر عموش رستان میشه و باهاش رابطه برقرار میکنه و ازش حامله میشه. این حس کاملا دو طرفه بوده ولی مشکلاتی اتفاق میوفته که باعث جدایی این ها میشه و رستان سوزان رو ترک…
IMG 20230128 233828 7272

دانلود رمان ماه دل pdf از ریحانه رسولی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   مهرو دختری ۲۵ ساله که استاد دفاع شخصی است و رویای بالرین شدن را در سر می‌پروراند. در شرف نامزدی است اما به ناگهان درگیر ماجرای عشق ناممکن برادرش می‌شود و به دام دو افسر پلیس می‌افتد که یکی از آن‌ها به دنبال انتقام و…
IMG 20230127 013752 8902 scaled

دانلود رمان نیم تاج pdf از مونسا ه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       غنچه سیاوشی،دختر آروم و دلربایی که متهم به قتل جانا ، خواهرزاده‌ی جهان جواهری تاجر بزرگ تهران و مردی پرصلابت می‌شه، حکم غنچه اعدامه و اما جهان، تنها کس جانا… رضایت می‌ده، فقط به نیت اینکه خودش ذره ذره نفس غنچه‌رو بِبُره!
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۶۴۵۸۳۷

دانلود رمان کفش قرمز pdf از رؤیا رستمی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         نمی خواد هنرپیشه بشه، نه انگیزه هست نه خواست قلبی، اما اگه عاشق آریو برزن باشی؟ مرد قلب دزدمون که هنرپیشه اس و پر از غرور؟ اگه این مرد قلب بشکنه و غرور له کنه و تپش قصه مون مرد بشه برای…
IMG ۲۰۲۴۰۳۳۰ ۰۱۳۴۳۶

دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری 3.6 (16)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 4.5 (6)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
پروفایل عاشقانه بدون متن برای استوری 1 323x533 1

دانلود رمان مجنون تمام قصه ها به صورت pdf کامل از دل آن موسوی 5 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   همراهی حریر ارغوان طراح لباسی مطرح و معرف با معین فاطمی رئیس برند خانوادگی و قدرتمند کوک، برای پایین کشیدن رقیب‌ها و در دست گرفتن بازار موجب آشنایی آن‌ها می‌شود. باشروع این همکاری و نزدیک شدن معین و حریر کم‌کم احساسی میان این دو نفر…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عرشیا خوب
عرشیا خوب
1 سال قبل

عالی بود هروز پارت بزارید

رضا میر
رضا میر
1 سال قبل

ایش پسره ی از خود راضی🤮🤧

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x