_کجا؟
و در را بست. و به چشم هایم خیره شد.از آن چشم هایش هیچ حسی نبود پوچ و خالی بود.
_چرا الکی هین می کشی؟مگه قراره بخورمت؟
دستش را محکم از ران پاهایم برداشتم و با تشر به او گفتم:
_بار آخرت باشه به من دست میزنی.
به حرفم اهمیت نداد.
و کمربند ماشین را بست و ماشین را روشن کرد و گاز داد.
آهنگ ملایمی همانطور داشت پخش میشد. و منی که علت کارش را نمیدانستم.یک لحطه خوب بود و یک لحظه بد میشد.
تا در فروشگاه نگه داشت و گفت:
_میتونی اون کاغذ که خرید ها رو نوشته بود و بدی؟
اما با یاد اینکه مادر بهم داد و من او را نگرفتم آهم گرفت .لبم را تر کردم و گفتم:
_یادم رفت.
با نفرت به من نگاه کرد و زیر لب گفت”دختر به خر بودن تو ندیدم.”عصبانی شدم و با تشر گفتم:
_خودت خری.به من چه خودت کاغذ رو میگرفتی.
پوفی کشید و تلفنش را در آورد و خم شد و از داشبورد یک کاغد و خودکار بیرون آورد و شماره را گرفت.
تلفن را در گوش هایش گرفت و با کمی مکث گفت:
_سلام مادر جون،اگه میشه بگی خرید ها رد انجام بدم ترنم یادش رفته.
و کمی خنده ی کوتاهی کرد .همانطور که داشتم با انگشتانم ور می رفتم سریع در کاغد چیزی نوشت و از ماشین پیاده شد.
یهو به سمت دختری رفت همانطور که حس کنجکاوی هم گل گرده بود با حیرت نگاه می کردم.
دیدم دختر را در آغوش گرفت و بعد از چند دقيقه به داخل فروشگاه رفتن.
نمیدانم چقدر گذشت که از فروشگاه بیرون آمد چشم هایم را باریک کردم بله آن دختر هم دارد به سمت فرید می آید.
فرید سوار شد و دخترک در را باز کرد و به سر تا پای من نگاه کرد.
آدامس را در دهانش جوید گفت:_میشه پیاده شی؟؟
به لباس هایش نگاه کردم یک شلوار بگ داشت و یک مانتو جلو باز که سبز رنگ بود.چشم هایش آبی بود و یک آرایش سنگین داشت.
اخمی کردم و حرصی گفتم:_صندلی عقب و واسه چی گذاشتن تا بری اونجا بشینی.
دوباره آدامسش را جوید صدای ملچ مولوچش اعصابم را خط خطی می کرد.و با لحن لوسی به فرید گفت:
_میشه به این شیربرنج بگی بره عقب بشینه فرید. لطفااا
فرید با لحن محکم به من نگاه کرد و گفت:ترنم،برو عقب بشین..!
《بچه ها متاسفانه مشکلی برام پیش اومده شاید نتونم تا شنبه پارت بزارم..اما اگه به اینترنت دسترسی پیدا کردم یه پارت طولانی میزارم》
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 3
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
وا این پسره چه مرگشه هم ترنم و میخواد هم با یکی دیگه پلاسه؟☹☹
حداقل اینجا تمومش نمیکردی 🤕🤦 دخترووووو کییییه
انشاءالله مشکلات حل بشن
ولی عجب جایی موندیم تو خماری
آخه این چه رمانیه😐
یعنی به خاطر تو اینترنت آزادمو روشن کردم تا جوابت و بدم.
چه رمانیه؟هوممم ناراحتی ؟آب بریز همونجا😒
مشکل داری اون دکمه ی لامصب و بزن خارج شو ما خوشمون میاد