رمان جرئت و شهامت پارت ۲۱

1.5
(2)

 

 

با غیض به دختره نگاه کردم و بدون توجه به حرف فرید گفتم:

 

_فکر کنم حرفم و باید دوبار تکرار کنم.گفتم برو عقب بشین!

 

پا هایش را به زمین کوبید هر لحظه اخم هایم بیشتر گره می‌خورد.این دیگر چه رفتار خودخواهانه ای است؟

_فرید این شیر برنج کیه اصلا؟

 

فرید لبش را تر کرد تا خواست جوابش را دهد گفتم:

 

_چیه هی شیربرنج شیربرنج میکنی؟به من چه که تو سیاهی‌؟حسود

 

فرید چشم هایش را بست دخترک شروع به غر زدن می کرد فرید بلند گفت:

_رونیکا برو عقب بشین..

 

دخترک در را محکم بست و آمد عقب نشست انگار که از این رفتار من به مزاجش خوش نیامده بود.

 

_خب..ترنم این رونیکا هست پارتنر بنده. (نگاهی به آن دخترک که رونیکا بود کرد) و اینم ترنم هست بهت تعریف کردم.

 

و به رونیکا چشمکی زد.هر چقدر فکر کردم چیزی از رفتار آنها متوجه نشدم.

 

همانطور که زبانم را دور لبم می چرخاندم گفتم:

_خب فرید نگفتی،این پارتنرتون نمیدونه که تو به خاستگاری من اومدی و من بهت جواب رد دادم؟

 

رونیکا با حرف من پقی زد زیر خنده و کمی جلو آمد و دستش را دور شانه ام گذاشت و گفت:

 

_برام مهم نیست عزیزم…بالاخره چه اشکالی داره آدم با دو نفر باشه. شما جوش نخور

 

و با آدامسش می جوید فرید ماشین را روشن کرد و حرکت کرد..

 

من هم شانه ای بالا انداختم و گفتم:_برام مهم نیس.

فرید نیشخندی زد و گفت”معلومه.”

 

آهنگ را پخش کرد و آن دخترک تا صدای آهنگ را شنید شروع به رقصیدن کرد.

 

مگه میشه مودم با یکی خیلی جور باشه هر چی میگم در گوشم میگه بیبی جون باشه

بیبی وقتی با منی هست همه چی اوکی
بدون خوبه مودش با تو اوکی

بگو می خوای چیو کجا کی همه چی اوکی
اوکی اوکی اوکی اوکی اوکی اوکی اوکی

شبم پاهات باز می شه مری …..

 

(کسایی که متوجه نشدن برید آهنگ و گوش بدید متوجه میشید.)

 

این دیگر چه آهنگ مضخرفی هست،که داره پخش میشه؟برگشتم و به دختره نگاه کردم که داشت می رقصید.

 

فرید هم داشت سرش را بالا پایین تکون میداد. سریع پخش خاموش کردم و گفتم:

 

_این دیگه چه آهنگیه که گوش میدید.؟

 

فرید پخش و روشن کرد و گفت:_اونش به تو مربوط نیست.

 

و صدا رو بلند کرد چشم هایم گشاد شده بود اینا حیا نداشتن.؟

 

صدا را قطع کردم.خودم هم از این نوع آهنگ خجالت میکشیدم.رونیکا آمد نزدیک و با لحن لوس گفت:

 

_فرید این دختره ی غربتی و واسه چی اوردی گند بزنی به تفریحمون؟

 

دندانم را بهم سابیدم من به تفریحاتشان گند زدم؟کل تفریحاتشان این آهنگ بود؟؟

 

فرید ماشین را پارک کرد و گفت:_پیاده شو ترنم. داری شورشو در میاری،انگار پیغمبری.

 

میخواستم دهانم را باز کنم اما رونیکا گفت:

_خانوادش این و از لپ لپ اوردن؟ایشش

 

برگشتم و گفتم:_فکر کنم همه رو عین خودت میبینی تو…

 

فرید حرفم را قطع کرد و با لحن محکم گفت:_بیــــرون

 

چینی به بینی ام دادم و بدون اینکه به به فرید نگاه کنم در را باز کردم و بیرون اومدم و محکم کوبیدم.

 

اما فرید شیشه ی ماشین را پایین داد و گفت:_فکر کنم تا حالا تو عمرت ماشین مدل بالا ندیدی که طرز بستنش و بلد باشی.

 

رونیکا خنده ی لوسی کرد و گفت”خیلی خودتو میگیری ترنم جوون”

 

پوزخندی زدم و نگاهی به ماشین کردم:آقا فرید یه طوری حرف میزنی انگار ماشینت بنزه، عقده ای …

 

و دیدم رونیکا از ماشین پیاده شد و تا خواست جلو بنشیند گفتم:

 

_تو هم زیادی ضر میزنی مراقب اون دهنت باش.منم بلدم جواب بدم

 

او هم اخمی کرد و من بدون هیچ اینکه نگاهی به آن دو که با نفرت به من نگاه می کردند دور شدم.

 

زیب کیفم را باز کردم و دنبال کیف پول گشتم با یادآوری اینکه آن را در میز آرایش گذاشتم آهم گرفت.

 

آخه چرا باید فراموش کنم؟ مگه آدم بدون پول هم بیرون می رود؟ به گوشی نگاه کردم دیدم دو بار تماس بی پاسخ از مامان داشتم.

 

زیپم را بستم و با مادر تماس گرفتم با کمی مکث مادر پاسخ داد:

 

_ترنم ..میمیری جواب بدی؟؟

 

لبم را تر کردم و همانطور که هوای گرم کل پیراهنم را خیس کرده بود لب زدم:

 

_چیکار کنم مامان گوشیم سایلنت بود.

 

_خب..دیگه چه خبر..

همانطور که داشتم با قدم های بلند حرکت می کردم گفتم:

 

_توقع داری چی بشه.؟فرید با دوس دخترش اومد منم پرت کرد بیرون عین یه آشغال.

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
دانلود رمان بوی گندم

دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی 5 (1)

11 دیدگاه
      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید…
photo 2020 01 09 01 01 16

رمان تاوان یک روز بارانی 0 (0)

6 دیدگاه
  دانلود رمان تاوان یک روز بارانی خلاصه : جانان توسط جاوید اجیر میشه تا با اغواگری هاش طوفان رو خام خودش کنه و بکشتش اما همه چی زمانی شروع میشه که جانان عاشق مردونگی طوفان میشه و…    
IMG 20230123 235605 557 scaled

دانلود رمان معشوقه پرست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی »بانوی ایرانی«، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۲۲۰۷۴۴

دانلود رمان آشوب pdf از رؤیا رستمی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     راجبه دختریه که به تازگی پدرش رو از دست داده و به این خاطر مجبور میشه همراه با نامادریش از زادگاهش دور بشه و به زادگاه نامادریش بره و حالا این نامادری برادری دارد بس مغرور و …
nody عکس های شخصیت بهار و کامران در رمان ازدواج اجباری 1626111507

رمان ازدواج اجباری 0 (0)

1 دیدگاه
  دانلود رمان ازدواج اجباری   خلاصه : بهار یه روز که از مدرسه میاد خونه متوجه ماشین ناشناسی میشه که درخونشون پارکه که مسیر زندگیش و تغییر میده… پایان خوش  
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۹۲۰۰۷۰

دانلود رمان من به عشق و جزا محکومم pdf از ریحانه 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاه‌پوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجه‌ی مرد سیاه‌پوش وسط پذیرایی خونه‌شون میشه و… شروع هر زندگی شروع یه…
IMG 20230128 234002 2482 scaled

دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سالها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش…
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۴ ۰۱۴۵۲۱۲۷۵

دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند 0 (0)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب…
سکوت scaled

رمان سدسکوت 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Setiii
Setiii
11 ماه قبل

به نظرم عزیزم یا کتابی بنویس یا نه
اخه جملاتت با هم جور در نمیاد

بانو
بانو
11 ماه قبل

داره جالب میشه

ساناز
ساناز
11 ماه قبل

ترنم چه عادی برخورد کرد

ساناز
ساناز
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
11 ماه قبل

نه آخه تعجب نکرد 🤕😂 یا مثلا کلییییی فحش به فرید میداد😶😂

دسته‌ها

7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x