رمان جرئت و شهامت پارت ۲۲

2.5
(2)

 

 

_منظورت چیه.؟

 

همانطور داشتم به خیابان نا مفهموم قدم میزدم و به مغازه هایی که بسته شده اند نگاه می کردم لب زدم:

 

_مامان جان واژه ی دوست دختر و نمیشناسی؟یا باید توضیح بدم.

 

_آخه ..فیروزه گفت فرید اصلا دختر ندیده که باهاش حرف بزنه

 

به حرف مامان خنده ی کوتاهی کردم که گفت:

_وایسا با فیروزه حرف بزنم…خب تو الان کجایی.؟

 

همانطور که حرکت می کردم ،پارکی را دیدم و گفتم “پارک نورم،هیچ پولی هم ندارم بیام خونه … راه خونه بی بی هم بلد نیستم چیکار کنم؟

 

_به فرنود میگم بیاد …خب من برم ترنم کار دارم خدافط

 

بدون اینکه حرفی بزند، تلفن را قطع کرد.به سمت پارک حرکت کردم پارک خلوت بود و از همین می ترسیدم .

 

گرمای هوا کل پوستم را سوزانده بود و تمام صندلی ها از گرما مانند تنور شده بودند ..

 

همان ایستاده باشم بهتر است.

گوشی را برداشتم و خودم را در برنامه مشغول کردم.. نمیدانم چقدر مشغول بودم که دیدم پانزده دقیقه گذشته.

 

احساس می کنم گرما زده شده ام آخه کی زیر زل آفتاب میماند؟ برگشتم دیدم دو تا پسر دارن باهم صحبت می کنند.

 

تلفن را داخل کیفم گذاشتم.از اول هم اشتباه بزرگی کردم اینجا ماندم.قدم هایم را تند کردم در ذهنم کولاک بود که میگفت”چرا ترسیدی ترنم. قوی باش..”

 

_ببینم خانم اینجا چیکار می کنه؟

 

و شروع کردند به خندیدن .همانطور که سعی کردم اهمیت ندم تلفن در داخل کیفم زنگ خورد .

 

تا خواستم گوشی را از کیفم بردارم دیدم آنها یک قدمی ام وایستاده اند .جیغی کشیدم که یکی از پسر ها گفت:

 

_اینجا کسی کمکت نمی کنه عزیزم

 

و مچ دستم را گرفتن حس کردم از ترس کل بدنم می لرزد. حتی صدایم!

 

_ولم ..کـــــن

 

آن یکی پسرک دهانم را گرفت و مرا به سمت کوچه می‌برد. نمی‌توانستم کاری کنم..

 

خدا خدا می کردم یکی بدادم برسد همانطور که جیع هایم اصلا شنیده نمیشد،انگار به تنم رعشه انداخته اند .

 

آن پسرک دستمال را روی بینی و دهانم  می گذاشت، حس کردم چشم هایم تار شده.سرم را تکان میدادم تا نتوانند،اما حریف آنان نبودم.

 

یهو صدای عربده ی فرنود آمد و آن پسرک دستانش شل شد و دوستش به سمت فرنود رفت . و یهو آن پسر هم مرا رها کرد و به سمت فرنود دوید.با صدای بی حالم گفت:

 

_ولش کنید..

 

انگار زانو هایم سست شده بود توان نگه داشتن خودم را نداشتم  دیوار را گرفتم تا به زمین برخورد نکنم .

 

حتی به خوبی نمی‌توانستم اطرافم را ببینم از ترس دستو و پاهایم. میلرزید.

 

حتی صدای داد و بیداد آنها را نمیشنیدم فقط صدای نفس نفس خودم را…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
سکوت scaled

رمان سدسکوت 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۵ ۱۷۲۳۵۰۰۹۵

دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۸ ۱۱۳۰۳۲۵۲۱

دانلود رمان دامینیک pdf، مترجم marya mkh 5 (1)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :     جذابیت دامینیک همه دخترهای اطرافش رو تحت تاثیر قرار می‌ده، اما برونا نه تنها ازش خوشش نمیاد که با تمام وجود ازش متنفره! و همین انگیزه‌ای میشه برای دامینیک تا با و شیطنت‌ها و گذشتن از خط‌قرمزها توجهشو جلب کنه تا جایی که…
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۴ ۱۳۴۱۱۴۶۷۰

دانلود رمان رثا pdf از زهرا ارجمند نیا و دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     امیرعباس سلطانی، تولیدکننده ی جوانیست که کارگاه شمع سازی کوچکی را اداره می کند، پسری که از گذشته، نقطه های تاریک و دردناکی را با خود حمل می کند و قسمت هایی از وجودش، درگیر سیاهی غمی بزرگ است. در مقابل او، پروانه حقی، استاد…
IMG 20230127 015421 7212 scaled

دانلود رمان بیراه عشق 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه …
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۵۴۰۱۳۵

دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۲ ۱۱۲۵۳۶۰۸۸

دانلود رمان فلش بک pdf از آنید 8080 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : فلش_بک »جلد_اول کام_بک »جلد_دوم       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی..

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ساناز
ساناز
11 ماه قبل

هَلاکِ مامان ترنمم

مینا
مینا
پاسخ به  ساناز
11 ماه قبل

یعنی دلم خنک شد خیلی فرید فرید میکرد خدا کنه با فرنود ازدواج کنه فرید آتیش بگیره

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x