رمان آوای نیاز تو پارت 123

5
(1)

 

نیسخندی زد و ادامه داد

_شامت و بخور

 

دستام و از فرط حرص مشت کرده شد

نمی‌دونم از همه بیشتر چرا این آرامش تو نگاهش عصبیم میکرد؛ خونسردی حرفاش جوری بود که دوست داشتم باهاش یه دعوا راه بندازم تا بتونم فحش بارش کنم یا سرم و به دیوار بکوبم

بی اختیار از جام بلند شدم‌ که نیم‌ نگاهی بهم کرد و پکر شده لب زدم

_نوش جان سیر شدم

 

 

هیچی نگفت که راهم و گرفتم و رفتم

با قدمای بلند وارد عمارت شدم در حالی که واقعا گرسنه بودم‌ و اگه جاوید بود الان به زورم‌ شده بود غذا میذاشت دهنم… سری تکون دادم و زیر لب به خودم توپیدم:

_جاویدی نیست دیگه آوا این و بفهم

 

 

از پله ها دوتا یکی بالا رفتم و رسیدم به در اتاقم و زیر لب گفتم:

_ بهت نشون میدم بی عرضه کیه فرزان عظیمی!

 

 

وارد اتاقم شدم و رو تخت نشستم

دستام چنگ زدم تو موهام و نفس عمیقی کشیدم حال و هوای یه آدمی و داشتم‌ که یه جای غریب گیر کرده بود و هیچ کسی و نمی شناخت و تنهای تنها بود

از طرفی قلبش بی روح شده بود از وقتی اونی که مالکش بود رفته بود… یا ولش کرده بود!

 

گوشیم و از رو عسلی برداشتم و تو صفحه چتم با جاوید رفتم مثل دیوونه ها تند تند تایپ کردم

دلم برات تنگ شده خیلی…

 

اما همون لحظه پاکش کردم و درمونده خیره شدم به عکس پورفایلش

لبمو تر کردم این بار ویس گرفتم:

– چطوری هم‌رفیق؟دوست؟یار؟همسفر؟ یا به قول خودت آق بالاسر؟

خانم چطورن؟ زن و بچه خوبن؟

همه چی الان روبه راه نه؟

شبا چطور؟ خوبین باهم دیگه؟ بغلش میکنی؟

 

 

اشکام ریخت رو صورتم:

– سرتو می‌کنی طبق عادتت تو موهاش می‌کنی حتما نه؟ بعد‌‌…

 

 

هقی زدم و دستی رو صورتم کشیدم:

– بعد حتما سوال کلیشه ایتو می‌پرسی بهش میگی… به موهات چی می‌زنی؟

اونم حتما مثل من قند تو دلش آب میشه و میگه هیچی

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نیلو
نیلو
1 سال قبل

چقد مسخره بعد میگه چرا فرزان بهم میگه بی عرضه دختره رمانمون چقد احمقه هنوز نمیدونه صنم فرزان و جاوید چیه باز نشسته ویس میفرسته میگه شبا چطورین آخه بتوچه اگهنمیخاستی از جاوید جدابشی خب نمیشدی همینجوریشم اون شبا پیش ژیلا نمیره😂💔

ریحان
ریحان
1 سال قبل

واقعا چرا اینقدر کم؟

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x