در اتاق رو بستم ، باید وسایلمو جمع میکردم که فردا از سر کار اومدم راحت باشم ، بعد کار که میومدم فقط اتاقو تحویل میدادم و وسایلمو میبردم بعدش دوباره برمیگشتم آموزشگاه برای مشاوره ، و در نهایت آخرشب کارای خونه رو نظم و مرتبی و چیدمانو انجام میدادم

~~~

با اتمام کار مشاوره با خستگی بلند شدم ، شام سر راه میگرفتم و توی خونه میخوردم و در نهایت شروع میکردم برای چیدن ، کیفم رو روی دوشم انداختم و زدم بیرون .
توی فکر بودم و راه میرفتم که یهو یه نفر جلوم درومد ، ترسیده جیغ زدم که با رادان مواجه شدم
با حرص نگاهش کردم ، لبخند رو لبش رو مخم رفت
_ترسوندن من خنده داره؟
_آره ، خیلی
چپ چپ نگاهش کردم که بیخیال دستمو گرفت
_کجا قراره بریم عزیزم؟
انقدر خسته بودم که فقط جوابشو دادم
_یه رستوران غذا بگیریم و بریم خونه بخوریم ، بعدش بیای کمکم خونه رو تمیز کنیم و بچینیم
_پس میشه گفت قراره دهنمو سرویس کنی
چشم غره ای بهش رفتم
_ناراحتی میتونی نیای ، خودم دست و پا دارم
قشنگ متوجه شد اعصاب ندارم و سکوت کرد
هنوز چند لحظه نگذشته بود که یهو دستشو انداخت زیر زانو هام و بغلم کرد ، شوکه بهش نگاه کردم
_چیکار میکنی تو ؟ منو بذار پایین ، زشته
_اصلا هم زشت نیس ، راحت کیف کن تا برسیم به پارکینگ
_رادان، مردم دارن نگاه میکنن بذارم پایین ، خجالت میکشم
_نگاه کنن، جرم نکردم که ، عشقمو بغل کردم ، بعد ۶ ماه به دستش آوردم اصلأ نمیخوام از بغلم جدا شه
تو کل حرفش فقط اون ۶ ماه تو ذهنم موند و ناخودآگاه یه سوال پرسیدم
_از کی دوسم داشتی ، یا متوجه شدی بهم حس داری ؟
لبخند محوی نشست رو لبش ، به رو به رو نگاه میکرد
_بعد دوماه آشنایی ، توی مهمونیا بیرون رفتنا ، اون قوی بودنت، اینکه اهمیتی نمیدادی که یکی توجه کنه بهت یا درست ترش اینکه دنبال جلب توجه نبودی ، خودت بودی ، درسته با سیاست رفتار کردی و حتی میکنی ، اما ذاتتو نشون میدی ، اینکه مهربونی ، اینکه خوبی رو درک میکنی و کسی بهت خوبی کنه بی جوابش نمیذاری ، بعد دوماه به خودم اومدم دیدم هرشبم پر شده از فکر تو ، رفتار تو ، ظاهر تو ، کلا شده تو
_ولی نشون نمیدادی
_نشون هم میدادم اما نامحسوس که متوجه نشی ، چون نمیدونستم نظرت راجب من چیه ، چون به خوبی میدونستم تو و آدمای مثل تو کمتر به ظاهر نگاه میکنن بیشتر اخلاق و رفتار و شخصیتو هدف قرار میدن و من نمیدونستم باب میلت هستم یا نه .

واقعا همین بود من کمترین توجه ام به ظاهر بود حتی اولین چیزی که منو جذب کرد شخصیتش بود اونم درست روزی که رفتم برای ثبت نام کلاساش ، اینکه مردم رو درک میکرد ، هزینه کمتر میگرفت ، به اخلاق و شخصیت طرف مقابل اهمیت میداد و ارزش قائل میشد
انسانیت داشت ، چیزی که کمتر میشه توی بقیه افراد دید

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان افسون سردار pdf از مهری هاشمی

خلاصه رمان :     خلاصه :افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ که به خاطر کمک به دوستش سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی به نام سردار حاتم که یه خلافکار بی رحم باز می‌شه و زندگیش به کل تغییر می‌کنه. مدام آزار و اذیت می‌شه و مجبوره به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لیلی به صورت pdf کامل از آذر _ ع

    خلاصه رمان:   من لیلی‌ام… دختر ۱۶ ساله‌ای که تنها هنرم جیب بریه، بخاطر عمل قلب مادربزرگم  مجبور شدم برای مردی که نمیشناختم با لقاح مصنوعی بچه بیارم ولی اون حتی اجازه نداد بچم رو ببینم. همه این خفت هارو تحمل کردم غافل از اینکه سرنوشت چیزی دیگه برام رقم زده بود     به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماه دل pdf از ریحانه رسولی

  خلاصه رمان :   مهرو دختری ۲۵ ساله که استاد دفاع شخصی است و رویای بالرین شدن را در سر می‌پروراند. در شرف نامزدی است اما به ناگهان درگیر ماجرای عشق ناممکن برادرش می‌شود و به دام دو افسر پلیس می‌افتد که یکی از آن‌ها به دنبال انتقام و خون خواهی و دیگری به دنبال نجات معشوقه‌اش است. آیهان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه صنم pdf از شیرین نور نژاد

    خلاصه رمان :       شاه صنم دختری کنجکاو که به خاطر گذشته ی پردردسرش نسبت به مردها بی اهمیته تااینکه پسر مغرور دانشگاه جذبش میشه،شاه صنم تو دردسر بدی میوفته وکسی که کمکش میکنه،مردشروریه که ازش کینه داره ومنتظرلحظه ای برای تلافیه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اکو
دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته

  دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته خلاصه رمان:   نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸ ، نازنین داوطلبانه برای کمک

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ازدواج با مرد مغرور

  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x