_خونه دقیقا خیابون کناریه ، با ماشین بریم یا مثل همیشه دوست داری راه بری و پیاده؟
از اینکه انقدر راحت این اخلاقم دستش اومده بود خوشم اومد
_پیاده بریم
_هرجور تو دوست داشته باشی شیشه ی عمرم .
سوار آسانسور شدیم ، از لقبایی که بهم میداد خوشم میومد
نگاهم به چهره ام تو آینه افتاد ، یه لبخند ضایع رو لبم بود و رادان زل زده بود بهم
_انقدر زوم نشو روم جناب
رو لبش لبخند نشست ، قبل باز شدن در آسانسور خم شد و پیشونیمو بوسید ، با باز شدن در دستمو گرفت و زدیم بیرون ، تمام اون حس بد و کلافه بودنم از بین رفته بود ، رادان واسه من شده بود مرهم زخمام کلافه بودنام ، خسته بودنام
دستشو انداخت دور شونم و رفتیم سمت خیابون کناری
_من خوشم نمیاد از دوست بودن و اینجور مسائل میخوام جدی پا پیش بزارم تو دوران نامزدی میتونیم همو بشناسیم ، نامزدی برای همینه دیگه، هرچند فکر میکنم تو این چندماه با همون ارتباط کم تا حدودی شناخت داریم ، نظرت چیه ؟
جوابی که واقعا داشتم یه چیز بود و بهش گفتم
_نمیدونم
_چیو نمیدونی ؟
_اینکه تصمیمم چیه ، انکار نمیکنم دوست دارم حتی فراتر از دوست داشتن اما همه چیز علاقه نیست ، احساس نیست
_وقتی همو بشناسیم فکر کنم بتونی تصمیم بگیری
_اون موقع میتونم اما الان نه.
سکوت کرد و بحثشو بست ، عین خیلیای دیگه دوست داشتم یه جوری برای پیشنهاد ازدواج سوپرایزم کنه نه اینکه بخواد سنتی پیش بره ولی خب ترجیح میدادم راجب این موضوعات چیزی نگم
_این ساختمونه
نگاهی کلی به ساختمون انداختم ، پنجره هاش کاملا حفاظ داشت نگاهم چرخید سمت درش دوتا نگهبانی داشت
_یکی برای شبه یکی روز ، اینجور امنیت بیشتر برقراره
سر تکون دادم
_بیا داخلشو بریم ببین
دوتایی رفتیم سمت وروردی
_سلام آقای مهندس ، بفرمایید
_خسته نباشی آقای مهری
_طبقه چند خالیه؟
_چندتا طبقه خالی هست اما طبقه آخر بیای بهتره که نزدیک واحد خودم باشی
_قرار نیس بخاطر من محل زندگیتو تغییر بدیا ، آمارتو دارم اکثر مواقع خونه پدرتی و کم پیش میاد بیای اینجا
_تو اینجا باشی و من نیام؟ بنظرت میتونم؟
_باید بتونی ، شرط قبول کردن این واحد هم همینه
_حالا بعدا حرف میزنیم تو بیا
_رادااان
_حالا بیا ببین اول خونه رو میپسندی .
کمی کوتاه اومدم ، بهتر بود اول واحدو ببینم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. شمارش آرا ۰

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی

  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…قشنگه شخصیتای داستان:پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نشسته در نظر pdf از آزیتا خیری

  خلاصه رمان :     همه چیز از سفره امام حسن حاج‌خانم شروع شد! نذر دامادی پسر بزرگه بود و تزئین سبز سفره امیدوارش می‌کرد که همه چیز به قاعده و مرتبه. چه می‌دونست خانم‌جلسه‌ایِ مداح نرسیده، نوه عموی حاجی‌درخشان زنگ می‌زنه و خبر می‌ده که عزادار شدن! اونم عزای کی؟ خود حاجی و پسر وسطیش، صابر و تازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان درجه دو

    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هکمن
رمان هکمن

دانلود رمان هکمن   خلاصه : سمیر، هکر ماهری که هیچکس نمی تونه به سیستمش نفوذ کنه، از یه دختر باهوش به اسم ماهک، رو دست می خوره و هک می شه و همین هک باعث یه کل‌کل دنباله دار بین این دو نفر شده و کم کم ماهک عاشق سمیر می شه غافل از اینکه سمیر… به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تب pdf از پگاه

  خلاصه رمان :         زندگی سه فرد را بیان می کند البرز ، پارسا و صدف .دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها همراه می شود . زندگی ای پر از فراز و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردای بعد از مرگ
دانلود رمان فردای بعد از مرگ به صورت pdf کامل از فریبرز یداللهی

    خلاصه رمان فردای بعد از مرگ :   رمانی درموردیک عشق نافرجام و ازدواجی پرحاشیه !!!   وقتی مادرم مُرد، میخندیدم. میگفتند مادرش مرده و میخندد. من به عالم میخندیدم و عالمیان به ریش من. سِنّم را به یاد ندارم. فقط میدانم که نمیفهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. رویاست، جهان را

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x