_منو آرسین گریفندور،شیلا ارمین ریونکلا، اهورا روژین هافلپاف،باران کیان سلیترین همه اوکی شدید
باران:واییی فداتشم
کیان:خدا نکنه
باران:با تو که نبودم٫ منظورم دریکوم بود
_جیغغغغغغغغغغغغغ واییی ببین ببین ولدمورته فوحشم نمیاد آرسین بگو
آرسین:پدرصگ
_بدتراشو بگو
باران:بشین باو گریفندور هیچی نیس
_هه مثلا سلیترین هیچیه
روژین:هافلپاف اَ همه بهتره
_گریفندوررررر تمام
باران:برا همین سدریک رو ماچ کردی
(آرسین دوتا ابروش هاشو بامزه بالا داد)
_من غلط کنم به هری خیانت کنم
شیلا:به به شاعر قائمی چه با قافیه م سخنرانی میکنه به افتخارشون
(با آرمین شرو کردن به دست زدن)
_خره قافیه نوعی قالب است که دو واژه در خواندن و نوشتن یکسان باشند اما معنی آنها متفاوت باشد قافیه می گویند.
روژین:بعدن استاد اون چیزی که شما فرمودید چیه.
شیلا:بهبه بهبه به نکته جالبی اشاره کردی آرمین لامصب بزن دست قشنگ رو تندتر بزن باتوما شینوفتی چی میگم
(آرمین از بس تند کف میزد قشنگ تو چشم میزد کف دستش چقدر سرخ شده)
شیلا:تندتر بزن پسر
_دست نگهدارید
(در حالی که آرمین نفس راحتی کشید …)
_اون چیزی که الان شیلا گفت«تندتررر بزن پسررر» این قافیه هستش دوستان
شیلا:بهبه بزن ارمین،عا باریکلا
باران:د خفه شو شدی مرد هزار چهره بهبه
اهورا :می فرمودید استاد
_بله اون چیزی که بنده گفتم ردیف نام دارد
آرسین:آنوقت استاد میشه توضیح شم لطف بفرمایید
(نگاه حرصیمو بهش دوختم)
_عین هم هستند٫بعد از قافیه می ایند٫از نظر همه چی برابرند نقطه سوال بعدی
اهورا:اونوقت استاد میشه یه مثالم بزنه
شیلا:بهبه
_ای زهر مار
باران:بزارید تعریف کنم
روژین:میشنفم
شیلا:اوفی
باران:تو خوابم سدریک دیگوری بود هی دور بر اسرا میپلکید اسرام گرفت قشنگگگ ماچش کرد، روژینم به اهورا گفت سواریم بده اهورا در جواب نالید اینجا اصب نداره،بله دیگه اسکول از اسکولتر
روژین:الان این گوه خورد یا حرف زد
_معلوم نیست،خوب
باران:عرضم به حضور سردتون
کیان:پاشم پتو بیارم گرمم شه؟!
باران:کیانننن، بدن روژین رفت کول رونالد ویزیلی بعد اون شیلام با هری دلو معده جابه جا میکردن
_بچه هری پاتر میبینه همین میشه دیه
~~~~~~~~~~~~
_واییی چیکار کنم
آرسین:کاری نداره عشقم فشار بیار به خودت
شیلا:گفت فشار بیار تا بیاد،نگفت جوری فشار بیاری اینجا قهوه ایمون کنی
کیان:نوشته ثنا خوبه
(کنار آرسین نشسته بودم دستش دور شونه هام حلقه بودو ریز ریز میخندید امروز صبح آزمایش دادم هنوز ادرارم مونده بود ولی من خوش شانس که در هر مقطع در زندگی ریدم… برای آزمایش ادرار، ادرارم نمیومد…)
باران:خاک شیرم خوبه
شیلا:از نظر من فلفل بهترین راه حله
باران:الان تو اینجوری که نشستی فک میکنی میاد
_پ چیکار کنم
ارمین:بیا بخور
(نگاهی به ماده ای کردم که آرمین درست کرده بود)
_چیه
آرمین:معجون ریدن خخخخخ
_زهر مار
آرمین:بخخخخخخور
(چشمامو بستم و همشو خوردم طعم ترشی شیرینی حتی تندیم داشت)
آرمین:این معجون بدست معجون ساز معروف ایرانی که هدفش از این کار، کار کردن مثانه زن داداشش بود تهیه شده و در خورد زن داداشش داد، این معجون برگرفته از ثنا فلفل خاک شیر و برای طعم دهنده از شربت آلبالو و کمی لیمو ترش استفاده شده.
آرسین:وای
باران:خوشبختانه از فردا دیگه اسرا جاش تو دشویی
(با این حرف قهقهه زدم)
باران:بخند بخند فردا بخوای لبخندم بزنی شلوارت قهوه ای میشه
آرمین:وای دهنت سرویس
کیان:هوشععع
(از بس خنده بودم شکم درد گرفته بودم)
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
از نظر من بهترین رمان جهانه ❤️👍
پارتی بعدی کی میاد؟
از این به بعد دو روز یکبار یا هر روز میزارم❤️💕
ممنون که این دو پارت رو زود دادی ، پارت های اینده هم لطفاً زود بده تا یادمون نره
چش چش چش💝✨ و ممنون بابت خوندنت
تو قسمت دسته ها تیک رمان خودتتو بزن
بروبچ کامنت بدید خوف شده یا قلممو بهتر کنم؟!:)