3 دیدگاه

رمان آتش شیطان پارت 4

5
(1)

『آتـش‌شیطــٰان!』

༄❥︎┅┄┄┅✵♥️🔥✵┅┄┄┅❥︎༄

#پارت_4

 

بالاخره با ترس و چند نفس عمیق عکس رو باز کردم که، اصلا اون چیزی که فکر می‌کردم نبود!

 

عکس از یه برگه ای آزمایش بود.

یه آزمایش خون معمولی بود و چیز خاصی توش دیده نمی‌شد.

 

تا اینکه چشمم به اسم بیمار خورد.

اسم و فامیل من به عنوان بیمار ثبت شده بود!

 

اما من که خیلی وقته آزمایش خون نداده بودم!

وقتی تعجبم بیشتر شد که نگاهم به تاریخ آزمایش افتاد.

 

تاریخ برای دیروز بود؟؟

مگه همچین چیزی هم ممکنه؟!

 

مطمئن بودم یه برگه آزمایش جعلیه که هیچ صحتی نداره؛ اما همه چیزش واقعی بود و نمیشد از توش چیز مشکوکی پیدا کرد.

 

وقتی اسم آزمایشگاه رو خوندم، به سرم زد ممکنه حتی اون هم الکی و فتوشاپ باشه.

 

باز هم برای اطمینان، اسم آزمایشگاه رو توی اینترنت سرچ کردم.

برخلاف تفکرم، همچین آزمایشگاهی وجود خارجی داشت و حتی نزدیک خونه خودم بود!

 

بهتر شد؛ اینطوری حتی میتونستم از آزمایشگاه بخوام که اونا هم برای سو استفاده از اسمشون، شاکی باشن!

 

با پوزخندی ماشین رو راه انداخته و به سمت آزمایشگاه روندم.

 

حتما میخواست با این برگه آزمایش فیک من رو از فکر مدرک تزریقش، منصرف کنه.

اما نمیدونست من از خودش کله خراب ترم و قراره پدرشو در بیارم!

 

به آزمایشگاه که رسیدم، مستقیم به سمت میز پذیرش حرکت کردم.

 

نرسیده به میز، با شنیدن اسمم از زبون کسی، ایستادم.

 

_ سلام تابش جون، خوبی عزیزدلم؟!

 

با تردید به پشت چرخیده و به دختری که روپوش سفید تنش بود و گویا من مخاطبش بود؛ خیره شدم‌.

 

_ من شمارو میشناسم؟؟

 

انگار دلخور شد که گفت:

_ وااا عزیزم به همین زودی منو فراموش کردی؟؟

 

_ من حافظه تصویری خوبی دارم خانوم محترم، اما مطمئنم که تا حالا شمارو جایی ندیدم!

 

خنده ای کرد و با حالتی کاملا خودمونی، به بازوم ضربه ی آرومی زد و گفت:

_ از دست تو تابش!

دیروز فقط ماسک داشتم که الان ندارما، فکر نکنم اونقدرا هم عوض شده باشم دیگه.

بیش تر از پیش گیج شدم.

این حجم از اتفاق پشت هم، از مخیلم خارج بود و توانم رو داشت به شدت، تحلیل می‌برد!

 

_ ببخشید خانوم محترم اما فکر کنم که اشتباه می‌کنید و عوضی گرفتین!

من برای اولین باره که اینجا اومدم و مطمئنم که قبلا هم هرگز شمارو جایی ملاقات نکردم.

روز خوش!

 

همونطور هاج و واج رهاش کرده و به مسیر خودم ادامه دادم.

 

با حرفای زنه به این پی برده بودم که قطعا اینجا یه کاسه ای زیر نیم کاسست و همینطوری اتفاقی، اسم این آزمایشگاه نرفته روی اون برگه آزمایش!

 

به پرستار روبه روم سلام کرده و عکس رو بهش نشون دادم:

_ خانوم این برگه آزمایش مربوط به این آزمایشگاست؟؟

 

نگاه دقیق انداخت و بلافاصله تایید کرد.

 

_ میشه لطف کنید سابقش رو توی سیستمتون چک کنید؟؟

حس میکنم اشتباهی رخ داده!

 

قبول کرد و مشغول گشتن دنبال آزمایش شد‌.

 

_ خانوم تابش احمدی، ۲۹ساله، آزمایشی هم که انجام دادید چکاپ کامل بوده، اطلاعات درسته؟؟

 

چشمام رو روی هم فشرده و به سختی، سری به نشونه تایید تکون دادم.

 

چه اتفاق کوفتی دقیقا داشت میوفتاد؟؟

من کی آزمایش داده بودم که خودم خبر نداشتم؟؟

 

_ خانووم؟؟ امر دیگه ای هم هست؟

 

با صداش به خودم اومد.

_ بله میشه لطف کنید ببینید مسئول نمونه گرفتن از من کی بودن؟

امروز هم تو آزمایشگاه تشریف دارن؟؟

 

خانومه که مشخص بود از سوالای من کلافه شده، زیر لب غرغری کرد و دوباره توی سیستمش مشغول گشتن شد.

 

_ بله خانوم الماسی مسئول نمونه شما بودن.

امروز هم توی اتاق ۶ تشریف دارن.

 

تشکر سرسری کرده با عجله به سمت اتاق ۶ حرکت کردم.

بالاخره باید به سر این کلافه پیچ در پیچ می‌رسیدم!

 

به اتاقی که رو درش ” اتاق نمونه گیری ۶ ” نوشته شده بود؛ رسیده و با تقه ای به در، وارد اتاق شدم.

 

با دیدن کسی که مسئول نمونه گیری بود، خشک شده سر جام ایستادم!

 

༄❥︎┅┄┄┅✵♥️🔥✵┅┄┄┅❥︎༄

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG ۲۰۲۱۰۹۲۶ ۱۴۵۶۴۵

دانلود رمان بی قرارم کن 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:       #شایان یه وکیل و استاد دانشگاهه و خیلی #جدی و #سختگیر #نبات یه دختر زبل و جسور که #حریف شایان خان برشی از متن: تمام وجودش چشم شد و خیابان شلوغ را از نظر گذراند … چطور می توانست یک جای پارک خالی…
IMG 20230123 235605 557 scaled

دانلود رمان از هم گسیخته 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۱۴۷۲۱۹۷۸

دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری…
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۳۹۲۱۳۶۸

دانلود رمان لهیب از سحر ورزمن 0 (0)

2 دیدگاه
    خلاصه رمان :     آیکان ، بیزینس من موفق و معروفی که برای پیدا کردن قاتل پدرش ، بعد از ۱۸ سال به ایران باز می گردد.در این راه رازهایی بر ملا میشود و در آتش انتقام آیکان ، فرین ، دختر حاج حافظ بزرگمهر مظلومانه قربانی…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 5 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۴۲۹۹۴۷

دانلود رمان وسوسه های آتش و یخ از فروغ ثقفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     ارسلان انتظام بعد از خودکشی مادرش، به خاطر تجاوز عمویش، بعد از پانزده سال برمی‌گردد وبا یادآوری خاطرات کودکیش تلاش می‌کند از عمویش انتقام بگیرد و گمان می کند با وجود دختر عمویش ضربه مهلکی میتواند به عمویش وارد کند…  
InShot ۲۰۲۳۰۵۳۱ ۲۳۲۰۰۷۹۷۴

دانلود رمان ناژاهی pdf از آذر اول 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       کسی از من نپرسید که آیا حاضرم همبستر مردی باشم که نفرت و کینه جزئی از وجودش بود !   کسی نگفت که از او می ترسی یا نه !   کسی نپرسید که دوستش داری یا نه !   طناب دار از…
wp3551985

دانلود رمان او دوستم نداشت pdf از پری 63 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   زندگی ده ساله ی صنم دچار روزمرگی و تکرار شده. کاهش اعتماد به نفس ، شک و تردید و بیماری این زندگی را به مرز باریکی بین شک و یقین می رساند. صنم برای رسیدن به ارزشهای ذاتی خود، راه سخت و پرتشنجی در پیش…
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیم سوکجین
کیم سوکجین
10 ماه قبل

یعنی کیه😶

همتا
همتا
پاسخ به  کیم سوکجین
10 ماه قبل

فکر کنم همونی که الان داشت باهاش خوش و بش میکرد و تابش نمیشناختش

mob
mob
پاسخ به  همتا
10 ماه قبل

نه بابا همش زیر سر ارازه

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x