رمان دهار پارت ۱

3
(2)

رمان دهار

نویسنده: اسماءنادری

-دهار به معنای انتقام گیرنده

ژانر: جنایی، عاشقانه

مقدمه:

فکر می‌کردم دستان سرد و بی‌روحم با آتش فریبنده‌ی انتقام حرارت می‌یابد، ولی همان آتش نه تنها دستانم را، بلکه قلبم را بد سوزاند و نابودم کرد…

حس می‌کردم با گرفتن تقاص زندگیِ پر دردم، قلب تیره و تارم روشن می‌شود؛ اما غافل از اینکه خود را در سیاهچاله‌ای مخوف با پایانی ناپیدا رهانیدم..

عطش انتقام چیزی جز سرابی اغواگر نبود، دوان- دوان به سمتش تاختم اما عاقبت چیزی جز بیابانِ تباهی نیافتم…آری! گاهی انتقام چاره‌ساز نیست، حتی اگر به حق باشد..

#پارتِ‌اول

خنده‌ی هیستیریکی کرد و تفنگش را بالا برد، صدای مضطرب زن در گوش‌هایش طنین انداخت.

– می..دونم ب.. بهت بد کر…دم، ولی… ولی منو ببخش، تو ببخش و بزرگی کن در حق من.

زن، چشم‌های به اشک نشسته‌اش را به پسر عصبانی‌‌اش دوخت، مکثی کرد و با پشیمانی نالید:

– غلط کردم، اشتباه کردم، تو ببخش و من رو نکش، قول میدم اون سال‌هایی که تنهات گذاشتم رو برات جبران کنم پسرم.

پسر، پوزخندی زد و فریاد کشید:

– ساکت شو زنیکه‌ی عوضی، به من نگو پسرم، عارم میاد بهت بگم مادر، تو زندگی منو به بدبختی کشیدی، تو عمرم رو تباه کردی بی‌وجدان، من می‌خوام انتقام سال‌های سختی و تنهاییم رو ازت بگیرم، می‌کشمت، تو زندگیم رو به آتیش کشیدی، تو…

صدای گرفته‌ی زن، حرفش را قطع کرد.

– آخه پسر، تو چه می‌دونی از زندگی ما؟ همش هم تقصیر من نبوده، می‌دونم بهت بد کردم، می‌دونم مسبب بدبختی‌هات من بودم، ولی اون پدر بی‌عرضه‌ات بیشتر مقصره، اون مجبورم کرد، سرم رو پر از حرف‌هاش کرد، منم با حرف‌های اون خام شدم.

تفنگ را به سوی مادرش گرفت و دادی زد.

– خفه شو، تو هم که بدت نمی‌اومد من رو از سرت باز کنی، من از همه چیز خبر دارم، اگر حرفی داری بزن، چون دیگه فرصتی نداری

و باز لبخندی شیطانی از سر داد.

– حرفی نداری؟ تمومش کنم؟

زن با فکی لرزان و لحنی ملتمس نالید:

– نه نه، باور کن من بی‌تقصیرم، همه‌‌ی این قضایا تقصیر پدرت بود، باور کن من نمی‌خواستم که تو…

سخنش با صدای بلند تیری که به دستش اصابت کرده بود در گلو خفه شد، دست سالمش را به دست تیر‌خورده اش گرفت و ناله‌ای از سر داد، قطرات خون یکی پس از دیگری بر سرامیک‌های کف اتاق می‌ریخت، لبش را از شدت درد به دندان گرفت و صدای خشمگین پسرش در گوشش پیچید:

– این رو زدم تا اینقدر التماس نکنی، یک بار دیگه آه و ناله کنی یک تیر حروم قلبت می‌کنم، رک و پوست کنده بگو اون عوضی کجاست؟ کجا گم‌وگور شده؟

با چشمانی ترسیده به پسرش زل زد، چشمانش را از درد برهم فشرد و با صدای تحلیل رفته‌اش گفت:

– آخ، به‌خدا نمی‌دونم کجا رفته، خودم هم از اون معتاد مفنگی خبر ندارم، اون زمان هم پدرت زیر پام نشست، خامم کرد با حرف‌هاش، مجبورم کرد، من کاره‌ای نبودم، آخ، من فقط نمی‌خواستم تو هم مثل ما بدبخت بشی، نمی‌خواستم تو فقر و نداری بزرگ بشی، من…

ابروهایش را درهم کشید.

چنگی به موهای پرپشت و خوش‌حالتش زد.

– نمی‌خواد دست پیش بگیری، تو با اون مردک بی‌مسئولیت مثل هم هستید، فعلا نمی‌کشمت، بزار اون بی‌مروت رو پیدا کنم، تو یک روز می‌کشمتون و جشن انتقام می‌گیرم.

 دوباره خنده‌ای عصبی از سر داد، به محافظ درشت‌اندامی که کنار در ایستاده بود علامت داد تا مادرش را به انباری نم گرفته‌ عمارت پشتی  ببرند. به حیاط رفت، دستش را روی قلبی که اکنون از سنگ شده بود گذاشت و با خود گفت:

– آخ که دلم خنک شد، اون به اصطلاح پدر رو پیدا کنم، تیکه- تیکه‌اش می‌کنم.

تلفن همراهش را از جیبش خارج کرد و به بیژن زنگ زد تا بپرسد که پدر پست فطرتش را پیدا کرده‌ است یا خیر.

پ.ن:شنوای نظراتتون هستم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان گرگها

رمان گرگها 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان گرگها دختری که در بازدیدی از تیمارستان، به یک بیمار روانی دل میبازد و تصمیم میگیرد در نقش پرستار، او را به زندگی بازگرداند…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۸ ۱۷۱۷۲۴۵۸۱

دانلود رمان شهر زیبا pdf از دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       به قسمت اعتقاد دارید؟ من نداشتم… هیچوقت نداشتم …ولی شاید قسمت بود که با بزرگترین ترس زندگیم رو به رو بشم…ترس دوباره دیدن کسی که فراموشش کرده بودم …آره من سخت ترین کار دنیا رو انجام داده بودم… کسی رو فراموش کرده بودم که…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 3.5 (8)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۶۵۷۴۴۷

دانلود رمان سکوت تلخ pdf از الناز داد خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         نیکا دختری که تو یه شب سرد پاییزی دم در خونشون با بدترین صحنه عمرش مواجه میشه جسد خونین خواهرش رو مقابل خودش میبینه و زندگیش عوض میشه و تصمیم میگیره انتقام خواهرشو بگیره.این قصه قصه یه دختره دختری که وجودش…
IMG 20230128 233708 1462 scaled

دانلود رمان ضد نور 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         باده دختری که عضو یه گروهه… یه گروه که کارشون پاتک زدن به اموال باد آورده خیلی از کله گنده هاس… اینبار نوبت باده اس تا به عنوان آشپز سراغ مهراب سعادت بره و سر از یکی از گندکاریاش دربیاره… اما…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۲ ۰۰۳۵۱۷۱۸۴

دانلود رمان طرار pdf از فاطمه غفرانی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         رمان طرار روایت‌گر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستوران‌های زنجیره‌ای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۲۰۰۵۳۸۹

دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد 0 (0)

12 دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۶۳۴۶۰۶

دانلود رمان ماهلین pdf از رؤیا احمدیان 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   دختری معصوم و تنها در مقابل مردی عیاش… ماهلین(هاله‌ماه، خرمن‌ماه)…   ★فصل اول: ســـرنــوشــتـــ★   پلک‌های پف کرده و درد ناکش را به سختی گشود و اتاق بزرگ را از نظر گذراند‌. اتاق بزرگی که تنها یک میز آرایش قهوه‌ای روشن و یک تخت…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۶ ۱۰۵۵۵۹۲۹۹

دانلود رمان انتقام آبی pdf از مرجان فریدی 0 (0)

7 دیدگاه
  خلاصه رمان :   «جلد دوم » «جلد اول زندگی سیگاری»   این رمان از یه رمز شروع می شه که زندگی دختر بی گناه قصه رو زیر و‌رو می کنه. مرگ پدر دختر و دزدیده شدن دلسای قصه تنها شروع ماجراست. یه ماجرای عجیب و پر هیاهو.
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زویی بد اخلاق
زویی بد اخلاق
10 ماه قبل

رفیققققق منههههههعه افریننتنن اسمااااا ژونم

آدونیا
آدونیا
10 ماه قبل

شروعش بیش از حد زیبا و قوی بود طوری که از همون اول حس کردم نوشته ی یه نویسندهٔ ی حرفه ایه ولی در ادامه ، دیالوگ ها یکم تو ذوق میزد اگه روش بیشتر کار کنی …یعنی به جای طولانی تر نوشتن پر مفهوم تر و شمرده شمرده تر بنویسی ازینی که هست بهتر میشه موفق باشی⁦⁠♡

𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
عضو
10 ماه قبل

سلام عزیزم..
فعلا توی پارت اول چیزی مشخص نیست، ولی سعی کن که به حرف های کسی اهمیت ندی و پر قدرت ادامه بدی🙂

janan
janan
10 ماه قبل

سلام پارت گذاری ها چه روزی هست؟

دختر کوچیکه ی لوسیفر
دختر کوچیکه ی لوسیفر
10 ماه قبل

قلمت خیلی قشنگه و این یه نقطه قوت برای رمانته👏
چه روز هایی پارتگذاری میکنی؟

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x