3 دیدگاه

رمان آتش شیطان پارت 99

5
(3)

🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥

 

 

 

 

 

 

زبونی به لب های خشک شدم کشیدم.

با اینکه همین چند دقیقه پیش آخرین جرعه چاییم رو خورده بودم، اما گلوم جوری خشک بود که انگار چندین روزه که آب نخورده بودم!

 

به سر پایین و نگاه تیرش که مستقیم به چشمام خیره بود، چشم دوخته بودم.

 

پوزخند گوشه لبش بیشتر از همه آزارم میداد.

زمرمه کردم:

 

– فهمیدم!

 

اینبار سرش رو با اطمینان و غرور خاصی بالا اورد.

جوری بهم نگاه می‌کرد که انگار اونی که دست و پاش بسته شده و رازش لو رفته، منم!

 

– خب؟

می‌خوای چیکار کنی خانوم وکیل؟!

 

” خانوم وکیل ” گفتنش دیگه به دلم نمی‌نشست و خوشحالم نمی‌کرد!

 

سعی کردم حفظ ظاهر کنم.

برای امشب برنامه دیگه ای داشتم!

 

دست به سینه شده و با سری کج جواب دادم:

 

– چیکار می‌خوام بکنم؟

هیچی!

هنوز نوبت توعه!

 

– چی می‌خوای بدونی؟!

 

– همه چیز رو، از اول!

 

– فکر می‌کردم قبلا گفتم بهت!

 

شونه ای بالا انداخته و جواب دادم:

 

– فکر می‌کردم می‌خوای دادهگاهت رو برنده بشی!

 

پوزخند مجددی زد و پرسید:

 

– می‌خوای از یه قاتل دفاع کنی و دادگاهش رو ببری؟!؟!

 

بی جواب گذاشتمش که دوباره گفت:

 

– شنیده بود بعضی از مدارک رو بالا پایین می‌کنی تا با به هر طریقی که شده دادگاهات رو ببری، اما اینکه بخوای یه قاتل رو تبرئه کنی؛ یکم غافلگیر کننده بود!

 

بدون اینکه متعجب بشم از اینکه میدونه خیلی از دادگاه هارو چطوری برنده میشم، اینبار منم در جوابش پوزخندی زدم.

 

کسی که ریز و درشت زندگی من رو میدونست، این اطلاعات چیز عجیبی نبود!

 

– خیلی با اطمینان از قاتل بودنت حرف میزنی!

 

– تو شک داری خانوم وکیل؟؟

 

 

– نه ندارم!

حتی اونقدر مدرک دارم که میتونم همین فردا تحویل پلیست بدم!

فقط یه چیز برام سواله!؟

 

بی حرف با همون نگاه مغرور بهم نگاه کرد که ادامه دادم:

 

 

 

 

 

 

به سمتش خم شدم:

 

– قضیه پدرزنت چیه؟!

 

پوزخندی زد و پرسید:

 

– یعنی میخوای بگی‌ نمیدونی؟!

 

– میخوام از زبون خودت بشنوم!

 

– اونم یه بیشرفیه مثل من فقط با درصد بیشتر.

من واسه کارم دلیل داشتم، اما اون‌ نداره!

 

وقتی گفت دلیل، یاد اون صداهای ضبط شده افتادم.

با حرف هایی که شنیده بود، شاید منم اگه بودم، برای انتقام دلیل کافی می‌داشتم!

 

– تو فکر میکنی پدرزنت تو‌ قتل دست داشته؟؟

برای همین راجع بهش تحقیق می‌کردی؟!

چیز مشکوکی پیدا کرده بودی؟؟

 

 

دوباره کنترل زبونم رو از دست دادم.

انگار قلبم به زور افسارش رو به دست گرفته بود!

 

داشتم تمام چیز هایی رو که کورکورانه امیدوار بودم تا حقیقت داشته باشه رو به زبون میاوردم.

 

دلم می‌خواست به گفته های آزاد، مبنی بر بی‌گناهی دایان اعتماد کنم.

 

دلم نمی‌خواست با‌ور کنم که به یک قاتل خونسرد، اینطوری اعتماد کرده و قلبم رو بهش دادم!

 

دایان چند ثانیه ای رو بی حرف، فقط بهم خیره نگاه کرد.

 

سرش رو کمی به پایین خم کرد و با همون نگاه خیره، به حرف اومد:

 

– نمیدونی چقدر دلم می‌خواست قاتلشون من باشم!

نمیدونی چقدر دلم می‌خواست انتقام اون روز هارو یجا از اون لجن ها بگیرم.

حاضر بودم براش حتی قاتل هم بشم.

حتی اگه دستگیر می‌شدم هم مشکلی نداشتم، ولی اون درد لعنتی، بالاخره تموم میشد!

 

 

قیافش جوری شده بود که واقعا ازش می‌ترسیدم.

چشمای مشکیش جوری خوفناک شده بود که می‌خواستم از تیرراس نگاهش دور بشم!

 

تا حالا اینقدر عصبی و ترسناک ندیده بودمش.

چند وجه دیگه از دایان مونده بود که بشناسمش!؟

 

با تعلل و صدای ملایمی پرسیدم:

 

– الان آروم شدی؟؟

از مرگشون… احساس راحتی می‌کنی؟!

به اونی که میخواستی… رسیدی؟!؟!؟

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230127 015547 6582 scaled

دانلود رمان آدمکش 3 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   ساینا فتاح، بعد از مرگ‌ مشکوک پدرش و پیدا نشدن مجرم توسط پلیس، به بهانه‌ی خارج درس خوندن از خونه بیرون می‌زنه و تبدیل میشه به یکی از موادفروش‌های لات تهران! دختری که شب‌هاش رو تو خونه تیمی صبح می‌کنه تا بالاخره رد قاتل رو…
Screenshot ۲۰۲۳۰۱۲۳ ۲۲۵۴۴۵

دانلود رمان خدا نگهدارم نیست 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت…
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۶ ۰۰۳۳۰۵۷۱۳

دانلود رمان ماهی زلال پرست pdf از آزیتا خیری 3 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     جناب آقای سید یاسین میرمعزی، فرزند رضا ” پس از جلسات متعدد بازپرسی، استماع دفاعیات جنابعالی، بررسی اسناد و ادلهی موجود در پرونده، و پس از صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت و همچنین بعد از تایید صحت شهادت شاهدان و همه پرسی اعضای…
IMG ۲۰۲۳۱۱۲۱ ۱۵۳۱۴۲

دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان 4.5 (6)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ…
IMG 20230128 234002 2482 scaled

دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سالها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۱۵۵۵۳۹۷

دانلود رمان آوانگارد pdf از سرو روحی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           آوانگارد روایت دختری است که پس از طرد شدن از جانب خانواده، به منزل پدربزرگش نقل مکان میکند ، و در رویارویی با مشکالت، خودش را تنها و بی یاور می بیند، اما با گذشت زمان، استقاللش را می یابد و…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۲۱۴۷۷۳۵

دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۶۴۵۸۳۷

دانلود رمان کفش قرمز pdf از رؤیا رستمی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :         نمی خواد هنرپیشه بشه، نه انگیزه هست نه خواست قلبی، اما اگه عاشق آریو برزن باشی؟ مرد قلب دزدمون که هنرپیشه اس و پر از غرور؟ اگه این مرد قلب بشکنه و غرور له کنه و تپش قصه مون مرد بشه برای…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 4.4 (7)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20230127 013520 1292

دانلود رمان درجه دو 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همتا
همتا
9 ماه قبل

بیچاره دایان
کاش واقعا خودش کشته بودتش عوضیا رو

علوی
علوی
9 ماه قبل

نه، به آرامش نرسیده چون خودش نکشته.
این وسط پرونده دست پدرزنش هم داده.
و تازه اینکه پدرش هم تو مشهد سوخته و مرده، احتمالاً به هر سبکی که دایان از اینپرونده جون سالم به در ببره، خودش، خواهر یا برادرش به عنوان قاتل پدرشون معرفی می‌شوند. اون پرونده به این یکی بی ربط نیست

Mobina Solite
Mobina Solite
9 ماه قبل

ننه ندا بازم بمونیم تو خماری🥺🥺🥺

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x