2 دیدگاه

رمان آتش شیطان پارت11

5
(2)

『آتـش‌شیطــٰان!』

༄❥︎┅┄┄┅✵♥️🔥✵┅┄┄┅❥︎༄

#پارت_11

ناخواسته یه تای ابروم‌ بالا رفت.

پس دلیل اون تنفر و ” لکه ننگ ” خطاب کردن زنش، این بوده!

 

مثل اینکه سحر خانوم سرش جای دیگه مشغول بوده!

چطور زن بی لیاقتی میتونست از همچین مردی بگذره؟!

 

هم خوش قد و هیکل بود و خوش تیپ، هم دستش به دهنش که هیچ، به خیلی جاهای دیگه هم می‌رسید!

 

از اخلاقش هم مشخص بود که راه بدست اوردن توجه خانوم هارو هم حسابی بلده!

پس دیگه چه مشکلی باقی میموند!؟؟

 

گاهی خوشی بدجور زیر دل آدما رو میزنه!

تو همون حین که داشتم تو دلم به بی لیاقتی سحر، اقرار می‌کردم؛ محب هم مسکوت نگاهش رو به میز رو به روش دوخته بود.

 

انگار داشت توی همون روز و حادثه پرسه میزد!

 

برای اینکه روی حدسیاتم مهر تایید بزنم، پرسیدم:

_ چه کسی اون شب با ایشون بود؟

 

نگاهش رو تیز توی چشمام دوخت با کینه توزی گفت:

_ شریکم.

جنازه هردوشون توی تخت خوابمون پیدا شد!

 

خب!

پس مشخص شد این سحر خانوم نه تنها بی لیاقت بوده، بلکه یه هرزه به تمام معنا هم بوده!

با رفیق شوهرت اخه؟؟!

 

متوجه گردن و گوشای سرخش شدم.

بلافاصله از جا بلند شده و لیوان آبی براش اوردم.

 

انگار بعد از گذشت ۶ ماه، هنوز هم نتونسته بود فشار اون اتفاقات رو هضم کنه!

 

لیوان رو جلوش دراز کرده و تعارف زدم.

دستش رو به سمت لیوان اورد، که متوجه دستکش های چرمش شدم.

 

دستکش چرم؟؟!!

چرا زودتر نگاهم بهشون نیوفتاده بود؟!

 

هول خورده قدمی به عقب برداشتم.

بدنم غیر ارادی داشت واکنش نشون میداد و این موضوع منو می‌ترسوند.

 

میتونست این موضوع که اون حروم زاده ای که دزدکی وارد خونم شده بود و آزارم داده بود، و موکل موجه و پولداری که اسمش سر زبون خیلیا بود؛ هردوشون از دستکش چرم استفاده می‌کنند، اتفاقی باشه!؟؟؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
دانلود رمان اکو

دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته 4.3 (12)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته خلاصه رمان:   نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و…
IMG 20230127 013632 7692 scaled

دانلود رمان به چشمانت مومن شدم 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     این رمان راجب یه گروه خوانندگی غیرمجازی با چند میلیون طرفدار در صفحات مجازی با رهبری حامی پرتو هستش، اون به خاطر شغل و شمایلش از دوستان و خانواده طرد شده، اکنون او در همسایگی ترنج، دختری چادری که از شیراز جهت تحصیل…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.4 (8)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۱۵۹۹۴۸

دانلود رمان پالوز pdf از m_f 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     این داستان صرفا جهت خندیدن نوشته شده و باعث می‌شود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک…
رمان بر دل نشسته

رمان بر دل نشسته 4 (4)

5 دیدگاه
خلاصه رمان بردل نشسته نفس، دختر زیبایی که بخاطر ترسِ از دست دادن و جدایی، از عشق و دلبسته شدن میترسه و مهراد، مهندس جذاب و مغروری که اعتقادی به عاشق شدن نداره.. ولی با دیدن هم دچار یک عشق بزرگ و اساطیری میشن که تو این زمونه نظیرش دیده…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۰ ۱۵۴۵۴۰۱۳۵

دانلود رمان کد آبی از مهدیه افشار 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         همه می‌گن بزرگترین و مخ ترین دکتر تهرون؛ ولی من می‌گم دیوث ترین و دخترباز ترین پسر تهرون! روزبه سرمد یه پسر سی و چند ساله‌ی عوضی نخبه‌س که تقریباً تمام پرسنل بیمارستان خصوصیش؛ از زن و مرد گرفته تو کَفِش…
IMG 20240622 010718 301 scaled

دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو 3.3 (6)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که…
IMG 20231016 191105 492 scaled

دانلود رمان بامداد عاشقی pdf از miss_قرجه لو 5 (2)

3 دیدگاه
  رمان بامداد عاشقی ژانر: عاشقانه نام نویسنده:miss_قرجه لو   مقدمه: قهوه‌ها تلخ شد و گره دستهامون باز، اون‌جا که چشمات مثل زمستون برفی یخ زد برام تموم شدی، حالا بیچاره‌وار می‌گردم به دنبال آتیشی که قلب سردمو باز گرم کنه…
IMG ۲۰۲۱۱۰۰۶ ۱۷۰۶۰۹

دانلود رمان شهر بی شهرزاد 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         یه دختر هفده‌ساله‌ بودم که یتیم شدم، به مردی پناه آوردم که پدرم همیشه از مردونگیش حرف میزد. عاشقش‌شدم ، اما اون فکر کرد بهش خیانت کردم و رفتارهاش کلا تغییر کرد و شروع به آزار دادنم کرد حالا من باردار بودم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
میم
میم
1 سال قبل

وای چرا من این رمان انقد دوست دارم

بانو
بانو
1 سال قبل

اوه واقعا داره جالب میشه🤯

دسته‌ها

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x