24 دیدگاه

رمان آتش شیطان پارت110

5
(3)

🔥♥️♥️♥️🔥«آتش‌ شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥

 

 

 

 

#پارت248

 

 

 

 

 

 

دایان بالاخره سکوت رو شکست.

پوزخند صدا داری زد و با همون نگاه خیره، گفت:

 

– مغرور ترین و گرون ترین مدل شرکت قطعا برای سرگرمی یا خیرخواهی به همچین مسئله ای نفوذ نمی‌کنه!

دلیل اصلیت چیه آقای کاشف؟؟

 

آزاد برخلاف اون ابتدا که کمی هول شده بود، با آرامش و خونسردی محض، جواب داد:

 

– یه دین قدیمیه که باید پرداختش کنم.

 

دایان کمی مکث کرد.

انگار داشت سعی می‌کرد به یاد بیاره آزاد داره از چه دینی حرف میزنه!

 

بعد از مکث چند ثانیه ای، انگار یاد چیزی افتاد که ابروهاش رو بالا داد و با پوزخند کجی گفت:

 

– آها! دین!

میدونم تو کارام فضولی کردی تا بتونی اطلاعات بدست بیاری، اما فعلا از تقصیرت میگذرم آقای کاشف.

این موضوع رو تا حل پرونده کنار میذارم، بعد هم میشه بهش رسیدگی کرد!

 

 

آزاد پوزخندی زد و جواب داد:

 

– اگه اعدام نشدی، خوشحال میشم باهم تسویه حساب کنیم!

 

این بار هردو مرد با خشم و غضب بهم نگاه می‌کردن.

سعی کردم میانجی گری کنم تا این بحث مسخره زودتر خاتمه پیدا کنه.

 

– بیخیال بچه ها!

الان وقتش نیست که مثل بچه های شیش ساله بهم بپرین و تیکه بندازین.

میشه تمرکزمون رو چیزی که واجب تره باشه!؟!؟

 

دایان دست به سینه شد و گفت:

 

– باشه خانوم وکیل.

بذار ببینیم آقای کاشف چی واسه ارائه داره؟؟

 

قبل از اینکه آزاد حرفی بزنه، جواب دادم:

 

– آزاد یه پوشه از جنایات اون مرد بهم داده ولی مدارکش محکمه پسند نیست.

با این مدارک فقط خودمون رو مضحکه دادگاه می‌کنیم!

 

دایان بدون اینکه نگاه خیره و سنگینش رو از آزاد بگیره، جواب داد:

 

– در واقعا اون پوشه رو از دفتر خود من کش رفته، پس چیز جدید و خاصی نیست!

میخوام بدونم دیگه چی تو چنته داره!

 

#پارت249

 

 

 

 

 

 

آزاد هم انگار عصبی شده بود.

نفس عمیقی کشید تا کمی رو خودش تسلط پیدا کنه.

 

قهوه‌اش رو یجا سر کشید و با صاف کردن گلوش، به حرف اومد.

 

– من دیروز یه سری چیز دستگیرم شد.

الوندی یه رقیب قوی تو این موضوع داره.

یارو تا هفت پشتش خلافکار بوده.

از وقتی الوندی اومده روی کار، کسب و کارش کساد شده و حسابی به خونش تشنه‌ست.

 

بلافاصله گفتم:

 

– خب این خیلی خوبه که

دشمن دشمنم، دوست منه!

میتونیم از این یارو برای نابودی الوندی کمک بگیریم!

 

 

– این یارو ده برابر الوندی خطرناکه!

عاشق معامله کردنه.

در ازای چیزی ک میخوای با زرنگی همه چیزت رو ازت میگیره، جوری که اصلا نفهمی از کجا خوردی!

معامله بدون برنامه باهاش صد ضرره!

جدای از اینکه هیچکی تاحالا ندیدتش و همه فقط یه اسم ازش میدونن.

فکر می‌کنی چی ممکنه این آدم رو مشتاق کنه تا رابطش رو برای معامله با ما بفرسته؟!؟

 

 

هرسه سکوت کردیم.

دایان دستش رو برای پیشخدمت بالا برد.

 

وقتی سر میزمون رسید ازش پرسید:

 

– اینجا فری اسموکه؟!

 

دختر که تحت تاثیر دوتا مرد کت شلوار پوش و خوش قیافه پشت میز قرار گرفته بود و نگاهش رو دائما بینشون می‌چرخوند، جواب داد:

 

– بله قربان، الان براتون زیر سیگاری میارم.

 

تا لحظه آخر نگاه خیرش رو از این دوتا مرد برنداشت.

نگاهم بهش بود.

 

وقت به دوستش که پشت پیشخوان ایستاده بود رسید، با هیجان مشغول تعریف چیزی شد.

 

ناخداگاه خندم گرفت.

بهش حق میدادم، حتی منم از دیدن همچین منظره ای لذت میبردم!

 

 

« خود شیفته ها 😏 ،سقف کافه نریزه یه وقت😂»

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
سکوت scaled

رمان سدسکوت 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار…
IMG 20230123 230123 526

دانلود رمان غرور پیچیده 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت…
3

رمان جاوید در من 0 (0)

3 دیدگاه
  دانلود رمان جاوید در من خلاصه : رمان جاويد در من درباره زندگي آرام دختريست كه با شروع عمليات ساخت و ساز برابر كافه كتاب كوچكش و برگشت برادر و پسرخاله اش از آلمان ، اين زندگي آرام دستخوش نوساناتي مي شود.
IMG 20240522 075103 721

دانلود رمان طالع آغشته به خون به صورت pdf کامل از مهلا حامدی 5 (4)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان :   بهش میگن گورکن یه قاتل زنجیره‌ای حرفه‌ای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره… تشنه به خون و زخم دیدست… رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه… چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست… حالا چی…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۱ ۱۹۵۵۲۰۶۸۰

دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن،…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۵ ۱۴۰۱۳۷۸۷۶

دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی 3.7 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل…
رمان در پناه آهیر

رمان در پناه آهیر 0 (0)

2 دیدگاه
خلاصه رمان در پناه آهیر افرا… دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره میخوره… و تقدیر باعث میشه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش.. عاشق آهیر جذاب و مرموز !    
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۰ ۱۰۰۰۵۶۶۱۵

دانلود رمان مرد قد بلند pdf از دریا دلنواز 1 (1)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:         این داستان درباره ی زندگی دو تا خواهر دو قلوئه که به دلایلی جدا از پدر و مادرشون زندگی میکنند… یکیشون ارشد میخونه (رها) و اون یکی که ما باهاش کار داریم (آوا) لیسانسشو گرفته و دیگه درس نمیخونه و کار میکنه ……
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۹۴۳۰۶۲

دانلود رمان زهر تاوان pdf از پگاه 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       درمورد یه دختر به اسمه جلوه هستش که زمانی که چهار سالش بوده پسری دوازده ساله به اسم کیان وارد زندگیش میشه . پدر و مادرجلوه هردو پزشک بودن و وقت کافی برای بودن با جلوه رو نداشتن برای همین جلوه همه…
1 1

رمان کویر عشق 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان کویر عشق خلاصه رمان کویر عشق : بهار که به تازگی پروانه‌ی وکالتشو بعد از چند سال کار آموزی کنار وکیل بنامی گرفته و دفتری برای خودش تهیه کرده خیلی مشتاقه آقای نوید رو که شُهره‌ی خاصی در بین وکلا داره رو از نزدیک ببینه و از…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

24 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Bahareh
Bahareh
8 ماه قبل

دقیقا گل گفتی خود شیفته

همتا
همتا
8 ماه قبل

چندتا نوشابه هم بهشون بدید واسه خودشون باز کنن

Zahra_nasiri_1386 Zahra
Zahra_nasiri_1386 Zahra
8 ماه قبل

از مدرسه به امید این رمان میاییم بوخودا😂

Zahra_nasiri_1386 Zahra
Zahra_nasiri_1386 Zahra
8 ماه قبل

مرسی ننه ندی🙃🧡 زحمت‌هااا ولی زیاد باشه

دیانا
دیانا
8 ماه قبل

والا نمیدونم چرا ما این مردها خوش تیپ خوش هیکل نمی بینیم هرچی مرد می بینیم یک شلوار اسلش پوشیده گردنبند به گردن صورتی پور از زخم لباسی با طرح های عجیب
ولا اینجوری که رمان ها میگن نصف جمعیت مرد ایران باید اتو کشیده خوش تیپ باشن ولا مانبینیم یکی بیاد به ماهم نشون بده

Zahra_nasiri_1386 Zahra
Zahra_nasiri_1386 Zahra
پاسخ به  دیانا
8 ماه قبل

اوه عزیزم اونها خیابونین😉زیر بوته ای شرمنده البته
ولی راسته
کت وشلواری ولگرد نیس که مث اینا بتونی پیداش کنی اونارو باید بالا بالا ها گیر بیاری 😂😂ادمای دستو پا نیستن راحت گیر نمیاد کسی مثل دایان که عاشق شخصیتش میشه ادم

نویسنده شاه دل
نویسنده شاه دل
8 ماه قبل

ادمین جان میخوام پی دی اف رمانم رو بزارم اینجا
میشه آیدی ایتا یا روبیکاتو بدی؟

لطفا جواب منو بدین

لیلا
عضو
پاسخ به  نویسنده شاه دل
8 ماه قبل

عزیزم فقط میتونی به تلگرامش بفرستی❤

نویسنده شاه دل
نویسنده شاه دل
پاسخ به  لیلا
8 ماه قبل

آخه قبلا گفت روبیکا هم داره
من تلگرام ندارم 🤦🏻‍♀️

نویسنده شاه دل
نویسنده شاه دل
پاسخ به  neda
8 ماه قبل

باشه ممنونم
امیدوارم زود جواب بده 😂🤦🏻‍♀️

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  neda
8 ماه قبل

ندا نیستی،سرت شلوغه؟

𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
پاسخ به  نویسنده شاه دل
8 ماه قبل

@Bad_139678 روبیک

نویسنده
نویسنده
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
8 ماه قبل

رمان قبلی منو گذاشتی
این جدید هستش
ممنون

camellia
camellia
8 ماه قبل

وباز مثل همیشه سر وقت و منظم وبه موقع.نیز تشکر ویژه از شما خانم ندای عزیز.و یه چیز دیگه…کم بود به خدا🙁خودتون بخوانید,نظر من من رو تایید میکنید🤗😉

خواننده رمان
خواننده رمان
8 ماه قبل

😶 😶

خواننده رمان
خواننده رمان
پاسخ به  neda
8 ماه قبل

گفتی حق اعتراض ندارین منم فقط نگاه میکنم حرف نمی زنم دیگه

دسته‌ها

24
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x