8 دیدگاه

رمان آتش شیطان پارت90

4
(4)

🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥

 

 

#پارت_90❤️‍🔥💥💫

 

 

 

– وااای تو باز اسم اون مرتیکه رو اوردی؟؟

نمیدونم فکر کنم دو سه ماهی میشه!

از ریختش حالت تهوه بهم دست میده، چه برسه اینکه بخوام اون دستای کریهش رو هم تحمل کنم!

 

– اون روز که اومدم خونتون مثل چسب بهش چسبیده بودی!

 

– مجبورم عشقم، مجبور!

اگه اعتمادش رو جلب نکنم چجوری منو تو به عشق و حالمون برسیم؟؟!

اونم دقیقا رو همین تخت دو نفره و اتاق خوابی که مال اونم هست؟!

 

هردو خندیدن و دوباره سکوت شد.

دیگه بیشتر از این نتونستم این حجم از وقاحت و بیشرفی رو تحمل کنم و دستگاه رو خاموش کردم.

 

چقدر یه آدم ‌میتونه حروم زاده باشه؟؟!

چرا بعضی از آدما ذره ای شرف و وجدان تو وجودشون ندارن؟!؟!

 

تمام مدتی که داشتیم به حرفای اون دوتا گوش میدادیم، من نگاهم مبهوت به دستگاه بود و نمی‌دونستم آزاد تو چه حالیه.

 

سرم رو بالا آوردم که بیشتر از پیش متعجب شدم.

این چرا اینطوری بود!؟!

 

گوش ها و گردنش به شدت قرمز و متورم شده بود.

رگای پیشونی و گردنش جوری باد کرده بود که حس میکردم هر آن ممکنه بترکن!

 

نگاه اون هم خیره به دستگاه تو دستام بود و متوجه نگاهم نشده بود.

 

به آهستگی صداش زدم، که با تاخیر چند ثانیه ای، بدون حرکت سرش، نگاهش رو بالا آورد و بهم خیره شد.

 

چشماش وحشتناک تر بود!

جوری قرمز شده بود که میتونستم بگم راحت یکی دوتا مویرگ تو چشمش پاره شده.

 

چش بود این پسر!؟

درسته واقعا سخت بود شنیدن این حجم از لجن بودن، اما زیاده روی نمی‌کرد؟!؟

 

 

– آزاد خوبی؟

 

بدون اینکه جوابم رو بده، از جا بلند شد و به سرعت از خونه زد بیرون.

 

 

 

 

 

گذاشتم اول یکم آروم بشه و بعد خودش بیاد دلیل دیوونه بازیاش رو توضیح بده.

 

یکم دیگه هم به صدای ضبط شده گوش دادم، اما چیزی حدود همون مکالمات قبلی بود.

 

انگار قسمت هایی که از دایان حرف زده بودن و به هر طریقی مسخرش کرده بودن، برش خورده و‌ کنار هم جمع آوری شده بود!

 

با بعضی حرف هاشون جوری خونم به جوش‌ میومد که دلم می‌خواست دوباره هردوشون رو از خاک بیرون بکشم و یه بار دیگه بکشمشون!

 

حالا می‌تونستم درک کنم چرا حرف زدن راجع به اون دو نفر اینقدر برای دایان سخت بود!

 

با تمام حفظ ظاهر هاش، انگار هنوز نتونسته بود هضم کنه و حتی با مرگشون هم، هنوز پر از کینه بود!

 

میتونستم بابت خشم و کینه‌اش بهش حق بدم، اما قتل دوتا آدم؟؟

مطمئن نبودم!

 

هرچند گناهکار و خطاکار، اما انسان بودن!

نمیشد با قتلشون مجازاتشون کرد!

 

چند جا هم به پدر سحر و یه سری اسناد خاص اشاره شد که دقیق نفهمیدم راجع به چی صحبت می‌کنن.

 

وقتی تموم شد دستگاه رو کنار گذاشته و اون برگه هارو برداشتم.

 

تا برگه اول رو باز کردم.

نقشه یه خونه بود که احتمال دادم خونه ویلایی دایان باشه!

 

دور یه اتاق خط کشیده بود که احتمالا محل آتش سوزی رو نشون میداد.

 

برگه های بعدی هم راجع به آناتومی بدن و مدل های مختلف سوختگی و گاز های سمی و خطرناک بود.

 

کنار بعضی از نوشته ها گاهی خودش چیزی یادداشت کرده بود و زیر بعضی از مطالب خط کشیده بود.

 

داشتم همینطوری ورق میزدم و سرسری می‌خوندم.

تیره کمرم میلرزید و قلبم هر لحظه مچاله تر میشد!

 

دیگه به یقین کامل رسیده بودم که آتش سوزی کار دایان بوده، اما حالا باید چیکار می‌کردم؟!

 

کار درست دقیقا چی بود؟!

به فریاد قلبم گوش میدادم یا مغزم؟!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۵ ۱۴۰۱۳۷۸۷۶

دانلود رمان شکسته تر از انار pdf از راضیه عباسی 3.7 (3)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:         خدا گل های انار را آفرید. دست نوازشی بر سرشان کشید و گفت: سوار بال فرشته ها بشوید. آنهایی که دور ترند مقصدشان بهشت است و این ها که نزدیکتر مقصدشان زمین. فرشته ها بال هایشان را باز کرده و منتظر بودند. گل…
IMG 20230123 235630 047

دانلود رمان آغوش آتش جلد اول 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     یه پسر مرموزه، کُرده و غیرتی در عین حال شَرو شیطون، آهنگره یه شغل قدیمی و خاص، معلوم نیست چی میخواد، قصدش چیه و میخواد چی کار کنه اما ادعای عاشقی داره، چی تو سرشه؟! یه دختر خبرنگار فضول اومده تا دستشو واسه…
IMG 20230128 233751 1102

دانلود رمان دختر بد پسر بدتر 2 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۹ ۱۸۳۹۲۰۰۷۰

دانلود رمان من به عشق و جزا محکومم pdf از ریحانه 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاه‌پوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجه‌ی مرد سیاه‌پوش وسط پذیرایی خونه‌شون میشه و… شروع هر زندگی شروع یه…
IMG 20231031 193649 282

دانلود رمان شاه دل pdf از miss_قرجه لو 1 (1)

9 دیدگاه
    نام رمان:شاه دل نویسنده: miss_قرجه لو   مقدمه: همه چیز از همان جایی شروع شد که خنده هایش مرا کشت..از همان جایی که سردرد هایم تنها در آغوشش تسکین می یافت‌‌..از همان جایی که صدا کردنش بهانه ای بود برای جانم شنیدن..حس زیبا و شیرینی بود..عشق را میگویم،همان…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۵ ۱۷۲۳۵۰۰۹۵

دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور 0 (0)

1 دیدگاه
    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه…
IMG 20230123 230225 295

دانلود رمان جنون آغوشت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته می‌شه و بزرگ می‌شه و نقشه‌هایی می‌کشه که به رسوایی می‌رسه… و برای حاج حمید یک جنون می‌شه…  

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همتا
همتا
9 ماه قبل

بیچاره چی کشیده دایان که مجبور شده این کاروبکنه
البته اگه خودش این کارو کرده باشه

camellia
camellia
9 ماه قبل

کار بسیار درستی انجام داده,اگر که کار دایان بوده.

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل

اگه بگم من بودم همون کار رو میکردم میگین حرکتم دور از انسانیت بوده؟

P:z
P:z
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

راست میگی نداییی
قربون مامان با درکممم

رهگذر
رهگذر
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

دقیقا

Aylin
Aylin
9 ماه قبل

کاملا به دایان حق میدم چون اون دو لایق مردن بودن😳

دسته‌ها

8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x