10 دیدگاه

رمان آتش شیطان87

3.8
(4)

🔥♥️♥️♥️🔥«آتش شیطان»🔥♥️♥️♥️🔥

 

 

 

 

به در نیمه بازش نگاه می‌کردم اما جرئت کامل باز کردن و دیدن اون چیزی که داخلشه رو نداشتم.

 

میتونستم از اول هم به دایان اعتماد نکنم!

 

میتونستم به چیز هایی که جلوی چشمم رژه میرفت بیشتر توجه کنم!

 

اما چیشد که به اینجا رسیدم؟!

عشق تو نگاه اول؟!

 

اصلا عشق بود!؟

 

 

چشمام رو روی هم فشرده و سرم رو به دیوار تکیه دادم.

چرا نتونستم منطقی تر فکر کنم!

 

بالاخره بعد از کمی ریکاوری، در صندوق رو کامل باز کردم.

یه صندوقچه کوچک داخلش بود.

 

صندوقچه رو برداشتم که نگاهم به کاغذ های زیرش افتاد.

اون هارو هم برداشتم.

 

در صندوق رو بسته و تابلو رو سر جاش برگردوندم.

وقتی از مرتب بودن همه چیز مطمئن شدم، به اتاق برگشتم.

 

وسایل رو پشت سرم نگه داشته و رو پنجه پا به تخت نزدیک شدم.

 

وقتی از خواب بودن دایان مطمئن شدم، وسایل رو تو کیفم گذاشته و مشغول لباس پوشیدن شدم.

 

هر تیکه ای که می‌پوشیدم بیشتر به عمق فاجعه پی میبردم، اما نمیتونستم پشیمون باشم از تایم خوشی که کنارش داشتم‌‌.

 

اصلا اونم منو دوست داشت یا همه قصدش گول زدن و احمق فرض کردنم بود!؟

 

بزرگترین سوال ذهنم اما یه چیز دیگه بود.

اصلا چرا من!؟؟!

 

لحظه آخر و ترک کردنش درد عمیقی رو به قلبم وارد کرد.

دوباره بهش نگاه کردم، حتی تو خواب هم اخم داشت.

 

متنفر بودم که بخوام تو این وضعیت از خونش بزنم بیرون، اما وقتش بود که چشمام رو باز کنم به همون تابش قبلی برگردم!

 

از لابی‌من خواستم برام تاکسی بگیره.

 

همونجا هم بی توجه به ساعت به آزاد زنگ زدم.

 

داشتم کم کم از جواب دادنش ناامید می‌شدم که با صدای خواب آلودی ” الو “یی زمزمه کرد.

 

– آزاد یه دقیقه هوشیار شو کار واجب باهات دارم.

 

چند دقیقه اون طرف خط سکوت شد.

انگار مغزش کم کم به پردازش افتاده بود.

 

– تابش؟!

این وقت شب چه کار واجبی با من داری؟!

مگه خواب نداری تو دختر!؟

 

– اونی که میخواستی رو پیدا کردم!

 

دوباره سکوت کرد.

 

این بار هوشیار تر جوابم رو داد!

 

– قفلشو پیدا کردی!؟

 

– هم قفلشو پیدا کردم هم چیزایی که پشتش قایم شده بود!

 

– چی بود!؟

 

– هنوز نگاه نکردم اما برای اینکه بهت بگم یه شرط دارم!

 

با مکثی جواب داد:

 

– چه شرطی!؟

 

همزمان که سوار تاکسی میشدم، جواب دادم:

 

– از این به بعد با روش من پیش میریم!

 

«چه کند تابش خانمه‌ زرنگ 😂،»

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230123 230123 526

دانلود رمان غرور پیچیده 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :             رمو فالکون درست نشدنیه! به عنوان کاپوی کامورا، بی رحمانه به قلمروش حکومت می کنه، قلمرویی که شیکاگو بهش حمله کرد و حالا رمو میخواد انتقام بگیره. عروسی مقدسه و دزدیدن عروس توهین به مقدساته. سرافینا خواهرزاده ی رئیس اوت…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۱ ۱۹۵۵۲۰۶۸۰

دانلود رمان بن بست 17 pdf از پگاه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     رمانی از جنس یک خونه در قدیمی‌ترین و سنتی‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های تهران، خونه‌ای با اعضای یک رنگ و با صفا که می‌تونستی لبخند را رو لب باغبون آن‌ها تا عروس‌شان ببینی، خونه‌ای که چندین کارگردان و تهیه‌کننده خواستار فیلم ساختن در اون هستن،…
IMG 20230128 233708 1462 scaled

دانلود رمان ضد نور 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         باده دختری که عضو یه گروهه… یه گروه که کارشون پاتک زدن به اموال باد آورده خیلی از کله گنده هاس… اینبار نوبت باده اس تا به عنوان آشپز سراغ مهراب سعادت بره و سر از یکی از گندکاریاش دربیاره… اما…
1682363596840

دانلود رمان افگار pdf از ف میری 0 (0)

41 دیدگاه
  خلاصه رمان :         عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که…
دانلود رمان اکو

دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته 4.3 (12)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته خلاصه رمان:   نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و…
dar emtedade baran3

رمان در امتداد باران 0 (0)

2 دیدگاه
  دانلود رمان در امتداد باران خلاصه : وکیل جوان و موفقی با پیشنهاد عجیبی برای حل مشکل دختری از طریق خواندن دفتر خاطراتش مواجه میشود و در همان ابتدای داستان متوجه می شود که این دختر را می شناسد و در دوران دانشجویی با او همکلاس بوده است… این…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۳۴۲۰۹۶

دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار…
1676877298840

دانلود رمان عبور از غبار pdf از نیلا 1 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           گاهی وقتها اون چیزایی رو ازدست می دیم که همیشه کنارمون بوده وگاهی هم ساده ساده خودمونو درگیر چیزایی میکنیم که اصلا ارزششو ندارن وبودونبودشون توزندگی به چشم نمیان . وچه خوب بودکه قبل از نابودشدنمون توی گرداب زندگی می فهمیدیم…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۶ ۱۰۵۱۳۷۹۰۸

دانلود رمان زندگی سیگاری pdf از مرجان فریدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : «جلد اول» «جلد دوم انتقام آبی» دختری از دیار فقر و سادگی که ناخواسته چیزی رو میفهمه که اون و به مرز اسارت و اجبار ها می کشونه. دانسته های اشتباه همراز اون و وارد زندگی دود گرفته و خاکستری پسری می کنه که حتی خدا…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۷ ۱۱۳۳۳۹۵۳۱

دانلود رمان جایی نرو pdf از معصومه شهریاری (آبی) 0 (0)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان: جایی نرو، زندگی یک زن، یک مرد، دو شخصیت متضاد، دو زندگی متضاد وقتی کنار هم قرار بگیرند، چی پیش میاد، گاهی اوقات زندگی بازی هایی با آدم ها می کند که غیرقابلِ پیش بینی است، کیانمهر و ترانه، برنده این بازی می شوند یا بازنده، میتونند…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
راحیل
راحیل
9 ماه قبل

ایشالله هر چه زودتر شفا پیدا کنی هم حالت دلت خوب شه هم حال جسمت گلم دستت طلا

camellia
camellia
9 ماه قبل

انشالله که بلا دوره خانم ندا جونم.😍😘

ساناز
ساناز
9 ماه قبل

اونکه هنوز نمیدونه چی تو صندوقه پس چرا از خونه زد بیرون

بانو
بانو
9 ماه قبل

چه میکنه این ندا خانوم😏تا مارو سکته نده ول نمیکنه که ….

عجقم پارت بیشتر طولانی تر😬😬😬

همتا
همتا
9 ماه قبل

چی فهمید که سریع رفت
هنوز که ندیده مدارک و صندوقچه رو

camellia
camellia
9 ماه قبل

چرا اینقدر کم بود?😥حالا که حساس شده بود😓خو چرا نگفت چی توش بود?از صندوقچه بسته مگه چیزی معلومه!🤔با من نفهمیدم😆

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

چی بود تو صندوق وقتی هنوز درشو باز نکرده از دایان زده شد
ندا پارتا روز به روز کمتر میشه خودتم متوجه شدی عزیزم؟

ف.....ه
ف.....ه
9 ماه قبل

کم بوددد

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x