رمان آوای نیاز تو پارت 198 - رمان دونی

 

 

دیگه مرد روبه روم‌ اقابزرگ‌ نبود

یه آدم پیر بود که زجر زندگیش به این جا کشونده بودش!

 

_خودش و سوزوند… با خودش منم سوزوند سوختنی که بدتر از مرگ بود و همیشه خودم و مقصر می‌دونستم و می‌دونم… خودمو با بچه ای که هیچ نقشی نداشت هیچ‌ گناهی نداشت!

تو فرزان تورو مقصر می‌دونستم به گناه نکردت… ازت متنفر بودم بی اهمیت بودم‌ نسبت بهت آخرشم اون بی توجه ای باعث شد اون فَرها…

 

از ادامه جملش من با خبر بودم… راز تلخ فرزانم میخواست بگه؟!

یعنی میدونست؟!

همین جوری خیره بودم به آقابزرگ که صدای داد فرزان باعث شد تو جام بپرم

_بســـــــــــــــه بسه تمومش کن!…‌تمومش کن… نمیـــــــــــــــخوام بشنوم… شرمندگی تو یکی رو نمیخوام‌ وقتی الان من اینه… بگو مادر که نه اون اون زن کجاست؟!… بگو کجاست؟!

 

چشماش قرمز شده بود و نشون میداد حالش خوب نیست… جاویدم تکیه داده بود به دیوار پشتش و چشماش و بسته بود… این وسط من و ژیلا و متحیر مونده بودیم و آقابزرگم از کبودیش معلوم بود دیگه نمیتونه ادامه بده که ژیلا سمتش رفت و با صدای گرفته گفت:

_بسه آقابزرگ نیازی نیست جواب بدی… بزار برای بعد!

 

اومد ماسک اکسیژن رو روی صورتش بزاره اما خود آقابزرگ اجازه نداد و به سختی گفت:

_نه باید بگم… باید بگم دیگه نفسی نمونده!

_بسه ببین کبود شدی!

 

خواست ماسک اکسیژن رو روی صورت اقابزرگ بزاره که جاوید از حالتش درومد

از دیواری که بهش تکیه داده بود فاصله گرفت و با قدمای بلند خودش و رسوند به ژیلا و اقابزرگ!

ماسک اکسیژن و از دست ژیلا کشید که صدای ژیلا بلند شد

_چیکار میکنی؟!

 

جاوید خیره به قیافه اقابزرگ از لای دندوناش گفت:

_بزار بگه!

 

_جاوید نمیبینی حالش بَ…

 

جاوید بی توجه ژیلا رو کشید عقب و با چشمایی که رنگ اشک توش پدیدار بود گفت:

_بگو کجاست؟! اون زن کجاست؟

 

تلخ بود که مادرشونو اون زن خطاب می‌کردنه نه؟!

آقا بزرگ به سختی تمام جواب داد:

_پی..ش پیشه امیر عظیمی… بِ… برید پِ..پی اون!… برو پِ..پی پدر فرزانَ

 

دیگه‌ واقعا نفسش بالا نمیومد که ژیلا خودش و کشید جلو و جاوید و کنار زد و دستگاه اکسیژن رو روی صورت آقا بزرگ گذاشت

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سیطره ستارگان به صورت pdf کامل از فاطمه حداد

          خلاصه رمان :   نور چشمامو زد و پلکهام به هم خورد.اخ!!!از درد دوباره چشمامو بستم. لعنت به هر چی شب بیداریه بالخره یه روز در اثر این شب بیداری ها کور میشم. صدای مامانم توی گوشم پیچید – پسرم تو بالخره یه روز کور میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره .

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رقص روی آتش pdf از زهرا

  خلاصه رمان :       عشق غریبانه ترین لغت فرهنگ نامه زندگیم بود من خود را نیز گم کرده بودم احساسات که دیگر هیچ میدانی من به تو ادم شدم به تو انسان شدم اما چه حیف… وقتی چیزی را از دست میدهی تازه ارزش واقعی ان را درک میکنی و من چه دیر فهمیدم زندگی تازه روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دریا پرست
دانلود رمان دریا پرست به صورت pdf کامل از فاطمه زایری

      خلاصه رمان دریا پرست :   ترمه، از خانواده‌‌ی خود و طایفه‌ای که برای بُریدن سرش متفق‌القول شده و بر سر ‌کشتن او تاس انداخته بودند، می‌گریزد؛ اما پس از سال‌ها، درحالی که همه او را مُرده و در خاک می‌پندارند، با هویتی جدید و چهره‌ای ناشناس به شهر آباءواجدادی‌اش بازمی‌گردد تا تهمت‌ها و افتراهای مردم را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلشوره

    خلاصه رمان:       هم اکنون داستان زندگی پناه را تهیه کرده ایم، دختری که بین بد و بدتر گیر کرده و زندگی اش دستخوش تغییراتی شده، انتخاب مردی که برای جان خودش او را قربانی میکند یا مردی که همه ی عمرش عاشقانه هایش را با او رقم زده، ماجرایی سراسر عشق و نفرت و حسرت،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کلنجار

    خلاصه رمان :       داستان شرحی از زندگی و روابط بین چند دوست خانوادگی است. دوستان خوبی که شاید روابطشان فرای یک دوستی عادی باشد، پر از خوبی، دوستی، محبت و فداکاری… اما اتفاقی پیش می آید که تک تک اعضای این باند دوستی را به چالش میکشد و هرکدام به نحوی با این مسئله و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اسمارتیز

    خلاصه رمان:     آریا فروهر برای بچه هاش پرستار میگیره اونم کی دنیز خانم مرادی که تو شیطنت و خراب کاری رو دستش بلند نشده حالا چی میشه این آقا آریا به جای مواظبت از ۳ تا بچه ها باید از ۴ تا مراقبت کنه اونم بلاهایی که دنیز بچه ها سر باباشون میارن که نگم …

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x