♥️🔥♥️🔥♥️
♥️🔥♥️🔥♥️
♥️🔥♥️🔥♥️
نگاهش رو به سرعت ازم گرفت و گفت:
– لازم نکرده خودم تنهایی باهاش ملاقات میکنم.
اینکه همون شب هم همراه خودم بردمت، ریسک بزرگی بود!
دیگه نمیخوام خطرش رو دوباره به جون بخرم!
وقتی با اون صلابت حرفش رو زد، مطمئن شدم که از حرفش برنمیگرده، اما منم تابش بودم!
قرار نبود به این راحتی ها پا پس بکشم و حرفش رو قبول کنم.
بالاخره یه راهی برای همراهی باهاش پیدا میکردم.
چون قطعا برای اون هم عاری از خطر نبود!
وقتی مخالفتی ازم ندید، حس کردم نامحسوس نفسش رو به بیرون فوت کرد، اما انگار هنوز اونقدری منو نمیشناخت که بدونه من اینطوری از خواستم دست نمیکشم.
دستم رو میون هردو دستش گرفت و گفت:
– خیلی دوست داشتم تا بالا همراهیت کنم، اما میدونم شرایط برای هردومون سخت تر میشه.
پس همینجا باهات خداحافظی میکنم عزیزم.
سپس دستم رو بالا اورد و بوسه ای طولانی، کف دستم کاشت.
لبخندی زده و بی حرف از ماشین پیاده شدم.
تا لحظه ای که از بسته شدن در و داخل اومدن من مطمئن نشد، ماشینش رو روشن نکرد.
با شنیدن صدای ماشینش که هر لحظه دور تر میشد، من هم از در فاصله گرفته و به سمت خونه خانوم جلالی رفتم.
چند روزی که از اون مهمونی گذشت، همش صرف دادگاه ها و کشمکش ها و کاغذ بازی های طلاق ندا شد.
امروز دومین جلسه دادگاهشون بود و با مدارکی که برای گناهکاری وحید جمع کرده بودم، حتی اگه صد درصد بیگناه بود هم، نمیتونست از زیرش فرار کنه!
خوبیش این بود که خیلی احتیاج به دست کاری نداشت، چرا که اونقدری خودش مقصر بود که جای حرفی باقی نمیموند.
من فقط چنتا از گندکاری های ندا رو جمع و جور کردم و وحید رو از اونی که بود، هیولا تر نشون دادم.
توی دادگاه وقتی تعجب و بهت رو تو نگاه وحید و ندا دیدم، غرق لذت شدم.
اینکه میتونستم رفتار های آدما و زندگیشون رو دست خوش تغییر کنم، واقعا یکی از تفریحاتم بود!
البته که منم اصول اخلاقی خودم رو داشتم و تو زندگی هرکسی دست نمیبردم.
بلکه فقط آدم گناهکار رو مقصر تر و بی گناه رو معصوم تر جلوه میدادم و به نوعی رای دادگاه رو، خودم مشخص میکردم!
وقتی قاضی رای به بی گناهی ندا داد و وحید رو مجبور کرد تا قرون آخر مهریه پرداخت کنه و برای ضرب و شتم هایی که داشته دیه بپردازه، نتیجه مطلوب رو گرفتیم و به اتفاق ندا، از دادگاه خارج شدیم.
به محض خروجمون از ساختمون، وحید که انگار منتظرمون بود، به سمتمون حمله کرد و فریاد کشید
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 5
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
ممنون عزیزم بابت پارت گذاری منظم
سلام ندا بانو خسته نباشی❤️🌷
خیلی کم بود 😓😓
مرسی خانم ندا.خوبه که هر روز پارت گزاری می کنید 😍 😘 هر چندکوتاهه 😓 😔 بیشتر وقتها تو خماری میگزاریتمون 😥 و اینکه میدونم که نویسنده .کوتاه می ده پارتا رو. 🤗 ولی باز صد رحمت که روزانه پارت میده 🙏 و شما زحمتش رو می کشید.باز هم متشکرم. ❤