3 دیدگاه

رمان آتش شیطان پارت 137

5
(2)

♥️🔥♥️🔥♥️

 

♥️🔥♥️🔥♥️

 

♥️🔥♥️🔥♥️

 

 

 

نگاهش رو به سرعت ازم گرفت و گفت:

 

– لازم نکرده خودم تنهایی باهاش ملاقات می‌کنم.

اینکه همون شب هم همراه خودم بردمت، ریسک بزرگی بود!

دیگه نمیخوام خطرش رو دوباره به جون بخرم!

 

وقتی با اون صلابت حرفش رو زد، مطمئن شدم که از حرفش برنمی‌گرده، اما منم تابش بودم!

 

قرار نبود به این راحتی ها پا پس بکشم و حرفش رو قبول کنم.

 

بالاخره یه راهی برای همراهی باهاش پیدا می‌کردم.

چون قطعا برای اون هم عاری از خطر نبود!

 

وقتی مخالفتی ازم ندید، حس کردم نامحسوس نفسش رو به بیرون فوت کرد، اما انگار هنوز اونقدری منو نمی‌شناخت که بدونه من اینطوری از خواستم دست نمی‌کشم.

 

دستم رو میون هردو دستش گرفت و گفت:

 

– خیلی دوست داشتم تا بالا همراهیت کنم، اما میدونم شرایط برای هردومون سخت تر میشه.

پس همینجا باهات خداحافظی می‌کنم عزیزم.

 

سپس دستم رو بالا اورد و بوسه ای‌ طولانی، کف دستم کاشت.

 

لبخندی زده و بی حرف از ماشین پیاده شدم.

تا لحظه ای که از بسته شدن در و داخل اومدن من مطمئن نشد، ماشینش رو روشن نکرد.

 

با شنیدن صدای ماشینش که هر لحظه دور تر میشد، من هم از در فاصله گرفته و به سمت خونه خانوم جلالی رفتم.

 

 

 

 

 

 

 

 

چند روزی که از اون مهمونی گذشت، همش صرف دادگاه ها و‌ کشمکش ها و کاغذ بازی های طلاق ندا شد.

 

امروز دومین جلسه دادگاهشون بود و با مدارکی که برای گناهکاری وحید جمع کرده بودم، حتی اگه صد درصد بی‌گناه بود هم، نمی‌تونست از زیرش فرار کنه!

 

خوبیش این بود که خیلی احتیاج به دست کاری نداشت، چرا که اونقدری خودش مقصر بود که جای حرفی باقی نمی‌موند.

 

من فقط چنتا از گندکاری های ندا رو جمع و جور کردم و وحید رو از اونی‌ که بود، هیولا تر نشون دادم.

 

توی دادگاه وقتی تعجب و بهت رو تو نگاه وحید و ندا دیدم، غرق لذت شدم.

 

اینکه می‌تونستم رفتار های آدما و زندگی‌شون رو دست خوش تغییر کنم، واقعا یکی از تفریحاتم بود!

 

البته که منم اصول اخلاقی خودم رو داشتم و تو زندگی هرکسی دست نمی‌بردم.

 

بلکه فقط آدم گناهکار رو مقصر تر و بی گناه رو معصوم تر جلوه میدادم و به نوعی رای دادگاه رو، خودم مشخص می‌کردم!

 

وقتی قاضی رای به بی گناهی ندا داد و وحید رو مجبور کرد تا قرون آخر مهریه پرداخت کنه و برای ضرب و شتم هایی که داشته دیه بپردازه، نتیجه مطلوب رو گرفتیم و به اتفاق ندا، از دادگاه خارج شدیم.

 

به محض خروجمون از ساختمون، وحید که انگار منتظرمون بود، به سمتمون حمله کرد و فریاد کشید

 

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.4 (5)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.3 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
همتا
همتا
5 ماه قبل

ممنون عزیزم بابت پارت گذاری منظم

رمان خوان اعظم
رمان خوان اعظم
5 ماه قبل

سلام ندا بانو خسته‌ نباشی❤️🌷
خیلی کم‌ بود 😓😓

camellia
camellia
5 ماه قبل

مرسی خانم ندا.خوبه که هر روز پارت گزاری می کنید 😍 😘 هر چندکوتاهه 😓 😔 بیشتر وقتها تو خماری میگزاریتمون 😥 و اینکه میدونم که نویسنده .کوتاه می ده پارتا رو. 🤗 ولی باز صد رحمت که روزانه پارت میده 🙏 و شما زحمتش رو می کشید.باز هم متشکرم. ❤

آخرین ویرایش 5 ماه قبل توسط camellia

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x