3 دیدگاه

رمان آتش شیطان پارت 148

4.3
(3)

 

 

 

 

 

 

 

کت و شالم رو همون اول در اورده و آویزون کردم.

باهم وارد آشپزخونه شده و پشت میز نهارخوری نشستیم.

 

وقتی سیمین خانوم رو اون اطراف ندیدم، از مامان پرسیدم:

 

– مامان سیمین خانوم کجاست؟!

 

چایی خوش رنگی جلوم گذاشت و با لیوان چای خودش، رو به روم نشست.

 

– امروز رو تا غروب مرخصی گرفته بود.

مثل اینکه نوبت دکتر و چکاپ داشت!

احتمالا تا یکی دو ساعت دیگه برگرده.

 

سری به تایید تکون داده و دستام رو دور لیوانم حلقه کردم.

 

دنبال بهترین شروع برای اخبارم بودم، اما نمی‌دونستم از کجا شروع کنم.

 

یهو بگم شوهری که چندین سال فکر می‌کردی مرده، درواقع زندست و اومده زندگیمون رو زیر و رو کنه؟!

 

برای شکستن سکوت و طفره از نگاه موشکافانه مامان، بی حواس پرسیدم:

 

– حامد چی؟!

اون کی میاد؟؟

 

– وا تابش خوبی؟!

مثل همیشه دیگه!

ساعت ۷ میرسه خونه.

 

نگاهی به ساعت مچیم که ساعت ۵ رو نشون میداد، انداختم.

 

باید دو ساعت دیگه هم صبر می‌کردم تا هردوشون باشن!

 

– نمیخوای بگی چی شده تابش؟!

 

با سوال ناگهانی مامان موندم چی جوابش رو بدم.

با لبخند مصنوعی جواب دادم:

 

– چی می‌خواسته بشه؟

همینطوری گفتم بیام ببینمتون یکم حرف بزنیم رفع دلتنگی کنم!

 

چشماش رو باریک کرد و گفت:

 

– من تورو بزرگ کردم دختر!

یعنی می‌خوای بگی متوجه نمیشم تو دلت آشوبه و یه چیزی شده؟!

 

قبل از اینکه حرفی بزنم، ادامه داد:

 

– راجع به اون پسرست؟!

اسمش چی بود، دایان؟

 

 

 

 

 

 

با اینکه بی ربط به اون هم نبود، اما نمی‌خواستم حرفی از حضور اون تو این ماجرا بزنم!

 

اسمش ماله کشی می‌خواست باشه یا مخفی کاری، اما نمی‌خواستم فعلا دید مامان و حامد نسبت بهش عوض بشه!

 

– نه عزیزم ربطی به اون بنده خدا نداره که!

 

– پس چی مادر؟!

بگو دیگه جون به سر شدم!

 

دست دراز کرده و دستش که روی میز ضرب گرفته بود رو توی دستم گرفته و فشردم.

 

لبخند کوچیکی زده و جواب دادم:

 

– باشه درست حدس زدی، یه چیزی شده، اما باید صبر کنیم تا حامد هم بیاد بعد بگم.

می‌خوام موقع شنیدنش هردوتون حضور داشته باشید!

حالا میشه تا ۲ساعت دیگه اینقدر به خودت و من فشار وارد نکنی خوشگله؟!

 

پوفی کشید و دیگه چیزی نگفت، اما از مردمک های لرزونش میتونستم آشفتگیش رو به خوبی حس کنم!

 

به پیشنهاد مامان، بعد خورد چای، به پذیرایی رفته و روی کاناپه رو به روی تلوزیون جاگیر شدیم.

 

به سکوتمون ادامه داده و بی توجه، فقط به سریال ترکی که از تلوزیون پخش میشد؛ خیره شده بودیم.

 

میدونستم مامان هم مثل من حواسش به فیلم نیست و فقط خواسته خودش رو سرگرم نشون بده.

 

دقایقی که داشت می‌گذشت انگار کش میومدن و هر ثانیه‌اش، گویی عمری صد ساله بود!

 

نمیدونم چقدر تو افکارم غوطه ور بودم که با بلند شدن مامان، به سمتش چرخیده و ناخداگاه پرسیدم:

 

– کجا میری مامان؟!

 

– به حامد پیام دادم اگه میتونه امروز زودتر بیاد خونه، اونم گفت همین الان راه میوفته تا بیاد!

 

«سایت یکم مشکل داره براتون تا شب پارت میذارم»

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.4 (5)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.3 (4)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
camellia
camellia
5 ماه قبل

خدا رو شکر که برگشتی.و ممنون که پارت گزاشتی.امیدوارم مشکلتون حل شده باشه.🤗

آخرین ویرایش 5 ماه قبل توسط camellia
بانو
بانو
5 ماه قبل

خوش برگشتی ندا بانو 🌹

خواننده رمان
خواننده رمان
5 ماه قبل

سلام رسیدن بخیر ندا بانو امیدوارم مشکلت رفع شده باشه به سلامتی دلمون تنگ شده بود عزیزم😍

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x