رمان دل زده پارت 4

1
(1)

به عمارت که رسید در جواب تعجب و سوال های مکرر اطراف و ندیمه ها از مریضی مادرش سخن گفت و بار دیگر مورد ترحم قرار گرفت
در حالی که ظرف های انبوه و انباشته شده ی شب آنها را می شست و ساعت نه صبح را نشان می داد به ریحانه نگریست
ریحانه همانطور که ظرف ها را در کابینت می چید متوجه نگاه خیره ی سمیه شده ابرو بالا انداخت و بدون مکث گفت : جانم چیه عاشقم شدی ؟
لبخند کمرنگی روی لب های سمیه آمده بدون تعلل پرسید : ریحانه می‌خوام واسه مامانم مرخصی بگیرم صاحب این عمارت کیه ؟
صدای ریحانه را شنید : راستش سیمین خانومه ولی رفته همدان واسه چی و چه کاری نمی‌دونم به ما که نگفت ولی خب می بودم تاثیری نداشت انقد سگ اخلاقه قبول نمی کنه
چهره ی سمیه ناراحت شده گفت : پس الان چی کار کنم ؟
_ پسرش هست منتهی چند ساعت دیگه میاد و بعید می‌دونم اونم قبول کنه از مادرش بدتره
سمیه سری تکان داده به فکر فرو رفت و مشغول شستن باقی ظرف ها شد …

چند ساعت بعد صدای پایی آمده نگاه سمیه از آشپزخانه به درگاه در و سمت پسری قد بلند و چشم سیاه کشیده شد ، یعنی پسر سیمین بود ؟
نعره ی پسر بلند شده مهناز را صدا زد
مهناز با دو به سمت پسر حرکت کرده کیف او را به دست گرفت و خسته نباشید آقا پیامی هم با عشوه ی کلام نصیبش کرد
اما پیام بی اهمیت سمت اتاقش حرکت کرده رفت !
اگر این پسر سیمین بود بعید می دانست به او مرخصی دهد آن هم با این خلق و خوی ناهنجار
آهی سر داده با مشورت ریحانه تصمیم گرفت پس از اتمام نهار‌ پیام نزد او برود و موضوع را با او در میان بگذارد
بعد از نیم ساعت اتلاف وقت سمت اتاق پیام حرکت کرده جلوی در ایستاد ، آرام دستش را به در نزدیک کرده در زد صدای ها بلند پیام را شنید
کمی ترسیده لرزان و مضطرب درب اتاق را باز کرد و وارد شد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 3.9 (7)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
1 سال قبل

سلللاااااامممم
من اومدممممم
نویسنده ی عزیز ، مهسا جان
پارت ها کم هستن ، اگر مثل دلارای قراره بشه که حتی از اون هم کمتره لطفا بگو تا نخونمش
چون من این رمان رو شروع کردم که لذت ببرم مثل گلادیاتور و.. نه اینکه بدتر زجر بکشم 🤕😂
در کل داستان رمانت جالبه البته اگر مثل باقی رمانا دختره عاشق پسره صاحب خونه نشه و.. ❤❤❤❤❤

چقدر غر زدم 😐😐😐🗡🗡😂😂😂😂😂😂😂😂دیگه ببخشید 🥺😂😂😂❤❤❤❤

دیجی تلما😜
دیجی تلما😜
1 سال قبل

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

parya
parya
1 سال قبل

عزیزم میشه روزی دو پارت بزاری لطفاً
آخه خیلی داستان قشنگی هستش و واقعا نمیتونیم تحمل کنیم یه روز کاملو تورو خدا
روزی دو پارت بزاری🙏🙏🙏

سپیده
سپیده
پاسخ به  mahsanori
1 سال قبل

مرسی ممنون عزیزم

سپیده
سپیده
1 سال قبل

جنبه ی اسم هم نداریم😂

دسته‌ها

9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x