رمان دل زده پارت 5

1
(1)

همینکه داخل اتاق شده از تعجب چشمانش گشاد شد

پیام بی شرمانه تنها با شورتی آن هم قرمز رنگ روی تخت دراز کشیده بود ، نگاهش را از اندام هیکلی او گرفته آب دهان قورت داد

بعد از چند ثانیه مکث لب زد : ب … ببخشید آقا

نگاه پیام با لذت سمت او رفته ابرویی بالا داد

نگاهش روی سینه های دختر ، ثابت ماند ! در دل نجوای بی شرمانه اش را سر داده با لذت سینه های دختر را برانداز کرد

دوست داشت با صراحت و در عین حال بی حیایی بپرسد سایز سینه هات چنده ؟

به زور چیزی نگفت اما همچنان نگاهش روی اندام خوش فرم و ظریف دختر بود

سمیه جرأت سخن گفتن پیدا کرده گفت : من دختر سودابه (…)

به خوبی این دختر را می‌شناخت ، دختری که چشمش را گرفته بود

_ مادرم سرطان داره و حالش بده منم در پی درمانش هستم و نیاز به استراحت داره برای همین نتونست بیاد و ناچارا من امروز به جاش اومدم تا ازتون بخوام به مادرم مرخصی بدین

نگاهش را لحظه ای بالا برده با بی توجهی پیام مواجه شد

در دل فحش نثارش می کرد ! چقدر مردان و پسران تنفر برانگیز بودند و کثیف حالش از جنس آنها بهم میخورد

صدای پیام را شنید : نچ نمیشه

نگاه غمگین سمیه در نگاهش دوخته شده خواست دوباره به او ملتمس شود که صدای محکم پیام را شنید : گفتم نمیشه چیزی به اسم مرخصی وجود نداره کسی نیاد اخراج میشه مادر تو هم مستثنی نیست حالام پاشو برو بیرون می‌خوام بخوابم

سمیه سری به تایید تکان داده نومید از اتاق خارج شد

مادرش به خاطر بیماری اش دچار ناتوانی جسمی شده بود و نمی توانست در عمارت کار کند و از طرفی راضی به نیامدن هم نمیشد شاید ناچار بود مدت اندکی را خودش جای مادرش در عمارت بماند ***

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3 (2)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 3.9 (7)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Darya
Darya
1 سال قبل

رمان قشنگی تا اینجا خوشم اومد
فقط امیدوارم از اون دسته رمان های غیر قابل حدس باشه که هر پارت یه حدسی داشته باشیم و از رمان خسته نشیم همچنین امیدوارم پایان خوبی داشته باشه مثل بعضی از رمان ها شخصیت اصلی نمیره و پایان غمگین نداشته باشه

اگه میشه لطفا پارت ها هم طولانی تر کن

parya
parya
1 سال قبل

تو معرکه ای مرسی بابت پارت اضافی ولی تو رو خدا آخرش خوب تموم شه

Hassti
Hassti
1 سال قبل

چقدر غمگین😥😥

سپیده
سپیده
1 سال قبل

رمانت عالیه
البته پارت ها کم هستن ولی چون رمانت خیلی خوبه مشتاقم بیشتر بخونم و تحمل ندارم
بابت پارت اضافه‌ی امروز هم مرسی😍

anisa
anisa
1 سال قبل

نویسنده جان بیشتر رمان ها در همین موضوع هست
کاش ی تغیری میدادی
مثلا این دختر تن نمیداد
چون در این حال شبیه رمان ناسپاس هست
اگه تن نمیداد عالی میشد و میتونستیم رمانی بسیار زبیا تر داشته باشم
و در همین حال هم رمانت عالیه ♡

mahsa
پاسخ به  mahsanori
1 سال قبل

مرسی نویسنده جون♡♡♡♡

neda
neda
پاسخ به  mahsanori
1 سال قبل

مهسا جونم ،هر روز دو پارت میذاری؟؟
میشه لطفا یجا جمع کنی بشه ی پارت 😂

وای چ میشد یکم بیشتر بود،میدونم سخته ها، باید ب ذهنتون بیاد تا بنویسید ولی چه کنم دوس دارم بیشتر بخونم 🤧🤧

دسته‌ها

17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x