رمان دهار پارت ۲

5
(1)

 

 

پس از دو بوق صدای زمخت بیژن در گوشش پیچید:

– سلام آقا.

تفنگش را در جیبش گذاشت.

– سلام بیژن، خبری از مَرده نشد؟

بیژن، سرفه‌ای کرد و گلویش را صاف کرد.

– هر جا گشتم نبود، انگار آب شده رفته توی زمین.

دادی زد و مشتی بر دیوار روبه‌رویش کوبید.

– اَه لعنتی، پس تو اونجا چه غلطی می‌کنی؟ اینقدر بهت پول میدم که آخرش بگی نشده؟ مفت خور بی‌خاصیت، خودم باید دست به کار بشم.

صدای ترسیده‌ی بیژن در گوشش پیچید.

– به‌خدا آقا هرچی گشتم نبود، یکی از قدیمی ها گفت همچین آدمی اصلا توی اون محل وجود نداره، انگار اشتباهی داریم میگردیم

-اشتباهِ چی؟ من مطمئنم چنین آدمی وجود داره بهونه نیار! مگه من نگفتم هرطوری هست پیداش کن؟ همتون لنگه‌ی هم بی‌مصرفید، برید به درک.

تلفنش را قطع کرد و ناسزایی نثارِ بیژن و دار و دسته اش کرد

*********

 

۲۸ سال قبل

 

صبا دستی به گونه‌ی نرم و سفید طفلش کشید و رو به شهرام، شوهرش گفت:

 

– نمی‌زارم بچه‌ا‌م رو ازم بگیری، این بود اون زندگی‌ای که میگفتی واسم می‌سازی؟ که هیچ حسرتی نداشته باشم؟ الان چی‌شد؟ قول و قرارهات به همین زودی یادت رفت؟

 

شهرام، ته سیگارش را زیر پایش انداخت و پایش را بر آن فشرد، با حرکتی ناگهانی، طفل گریان را از بغل مادرش برداشت، صبا دادی زد.

 

– شهرام، بچه‌مو بده، نمی‌زارم بچه‌ام رو ازم جدا کنی، اون به من احتیاج داره، من واسه بزرگ کردنش آرزوها دارم، نمی‌زارم سهرابم رو ازم بگیری.

 

شهرام پوزخندی زد و طفلش را بر فرش رنگ و رو رفته‌ کرسی گذاشت.

 

– سهرابم!؟ اسم هم که براش انتخاب کردی، اسم پدربزرگ خدابیامزرت رو گذاشتی رو این بچه؟

 

مکثی کرد و به طفلی که اکنون لب به خنده گشوده بود نگاه انداخت، خودش هم دلش به جدا کردن این مادر و نوزاد راضی نبود، ولی چاره‌ای نداشت.

 

– ببین صبا، ما نمی‌تونیم این بچه‌ رو بزرگ کنیم، دوست داری بچه‌مون تو فقر و نداری و بدبختی بزرگ بشه؟! دوست داری مثل ما درد بکشه؟ بچه‌رو بدیم به اونا خوشبخت میشه، تا آخر عمر تو رفاه و آسایش زندگی می‌کنه، یک پولی هم دست ما رو می‌گیره.

 

صبا با لجبازی از جا بلند شد، در چشمان خمار و نیمه باز شوهرش زل زد و با لحنی کوبنده گفت:

 

– من که می‌دونم اینها رو میگی که هم یک خرجی از سر خودت باز بشه اون پولی رو هم که می‌گیری طبق معمول دود میکنی، اینقدر پستی که پسرت رو، جگرگوشه‌ات رو به‌خاطر مواد بفروشی؟ مگراینکه از روی جنازه‌ی من رد بشی.

 

اشک‌هایش را پاک کرد و امیدوار گفت:

 

– اصلا خودم خیاطی می‌کنم، خونه‌ی مردم کار می‌کنم خرج بچه‌ام رو در میارم، نمی‌زارم بچه‌ام رو بدی به یکی که معلوم نیست چه کاره است که می‌خواد بچه بخره!

 

شهرام، سیگار دیگری از جاسیگاری‌اش خارج کرد و آن را آتش زد، دمی عمیق از آن گرفت و دودش را از گلو بیرون فرستاد، دود در فضای خفه‌ی حیاط محو شد، صبا نوزاد یک‌ماهه‌اش را به آغوش کشید و باز گریه از سر داد، زیر لب نالید:

 

– خدا لعنتت کنه شهرام که زندگیم رو به آتیش کشیدی، حالا هم می‌خوای بچه‌ام رو ازم بگیری.

 

و بعد وارد اتاقک کوچکشان شد، در را به هم کوبید، صدای گوش‌خراش کوبیدن در باعث شد شهرام ناخوداگاه چشمانش را بر هم فشاردهد.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
2

رمان قاصدک زمستان را خبر کرد 0 (0)

1 دیدگاه
  دانلود رمان قاصدک زمستان را خبر کرد خلاصه : باران دختری سرخوش که بخاطر باج گیری و تصرف کلکسیون سکه پسرخاله اش برای مصاحبه از کار آفرین برترسال، مردی یخی و خودخواه به اسم شهاب الدین می ره و این تازه آغاز ماجراست. ازدواجشان با عشق و در نهایت…
IMG 20230127 013604 6622

دانلود رمان شوهر آهو خانم 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           شوهر آهو خانم نام رمانی اثر علی محمد افغانی است . مضمون اساسی این رمان توصیف وضع اندوه بار زنان ایرانی و نکوهش از آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی…
با مرد مغرور

رمان ازدواج با مرد مغرور 1 (2)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود.
Suicide 2

رمان آیدا و مرد مغرور 0 (0)

بدون دیدگاه
دانلود رمان آیدا و مرد مغرور خلاصه: درباره ی دختریه که ۵ساله پدرومادرشوازدست داده پیش عموش زندگی میکنه که زن عموش خیلی بدهستش بخاطراینکه عموش کارخودشوازدست نده بارییس شرکتشون ازدواج میکنه که هیچ علاقه ایی بهم ندارن وپسره به اسرارخوانواده ازدواج کرده وبه عنوان دوست درکنارهم زندگی میکنن.
IMG 20231031 193649 282

دانلود رمان شاه دل pdf از miss_قرجه لو 1 (1)

9 دیدگاه
    نام رمان:شاه دل نویسنده: miss_قرجه لو   مقدمه: همه چیز از همان جایی شروع شد که خنده هایش مرا کشت..از همان جایی که سردرد هایم تنها در آغوشش تسکین می یافت‌‌..از همان جایی که صدا کردنش بهانه ای بود برای جانم شنیدن..حس زیبا و شیرینی بود..عشق را میگویم،همان…
IMG 20230123 235029 963 scaled

دانلود رمان طالع دریا 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات…
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
رمان هکمن

رمان هکمن 1 (1)

8 دیدگاه
دانلود رمان هکمن   خلاصه : سمیر، هکر ماهری که هیچکس نمی تونه به سیستمش نفوذ کنه، از یه دختر باهوش به اسم ماهک، رو دست می خوره و هک می شه و همین هک باعث یه کل‌کل دنباله دار بین این دو نفر شده و کم کم ماهک عاشق…
IMG 20230123 230118 380

دانلود رمان خاطره سازی 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:         جانان دختریِ که رابطه خوبی با خواهر وبرادر ناتنی اش نداره و همش درگیر مشکلات اوناس,روزی که با خواهرناتنی اش آذر به مسابقه رالی غیرقانونی میره بعد سالها با امید(نامزدِ سابقِ دوستش) رودررو میشه ,امید بخاطر گذشته اش( پدر جانان باعث ریختن…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
admin
مدیر
1 سال قبل

سلام نویسنده عزیز لطفا نوشتتو راست چین کن
متن رمانتو هم زیاد کن خیلی کمه

راحیل
راحیل
1 سال قبل

مرسی خوبه اما خواهشا تکراری نباشه

Mobina
Mobina
1 سال قبل

واس اول رمان خیلی کمه مقدارش

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x